ورود به حساب ثبت‌نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به انجمن» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت‌نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نتایج: «1» تا «7» از «7»
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2017/11/28
    نوشته‌ها
    184
    15
    مدیر انجمن

    تحقیق ۱ اصول استاد اسکندری (97/6/10 تعریف تعارض)

    باسمه تعالی
    متن منتخب زیر (از مقالات الأصول، ج‏2، ص: 455،456) را تقریر بفرمایید.
    [المقالة الخامسة و العشرون‏] في حكم تعارض الأدلة و عرّف التعارض بتنافي مدلولي الدليلين على وجه التناقض أو التضادّ.
    و لا يخفى أنّ التنافي المزبور في الحقيقة قائم بنفس الواقع بلا مساس له بمرحلة الدليل بما هو دليل إلّا بنحو من العناية، بملاحظة كون حكاية الدليلين عن المتنافيين موجبة لتنافيهما في حكايته بعناية أنّ الحاكي عين المحكيّ، فيصيران بحسب الدلالة و الحكاية كأنّهما متنافيان.
    و حينئذ فاتّصاف الدليلين بالتنافي المزبور نظير وصف الشي‏ء بحال متعلّقه.
    و إلّا فبالنسبة إلى نفسه لا يكون [تناف‏] بينهما إلّا بالعرض و المجاز.
    نعم ربما [تكون‏] تلك جهة التنافي تنافيا حقيقا قائما بنفس الدليلين بلا عناية، و هو في الحقيقة مساوق عرض كلّ واحد نفسه في الدخول تحت دليله.
    و [مثل‏] ذلك المعنى من التنافي أنسب إلى شرح التعارض من التنافي السابق، إذ هو قريب إلى تعريف الشي‏ء بسببه.
    و لعلّ ذلك هو النكتة في عدول الأستاذ «1» في تعريفه عن تنافي مدلولي‏
    __________________________________________________
    (1) راجع كفاية الأصول: 496.

    مقالات الأصول، ج‏2، ص: 456
    الدليلين إلى تنافيهما في مرحلة الدلالة و مقام الإثبات، بل و مثل هذا المعنى يناسب لفظ التعارض الوارد في موضوع الأخبار العلاجية المنصرفة [عن‏] موارد الجمع العرفي، لعدم صدق تنافي الدليلين في مرحلة الإثبات بالنسبة إلى موارد الجمع، بخلاف المعنى السابق، إذ هو صادق على موارد الجمع أيضا، فشرح التعارض بمثله يوجب شموله لموارد الجمع أيضا، فتقع المغايرة بين ذلك العنوان الواقع موضوعا للبحث و بين العنوان الواقع موضوع الأخبار العلاجية.
    نعم لازم ذلك كون البحث عن الجمع و تمييز موارده في مثل هذا المبحث من المقاصد، نظير البحث عن التعادل و الترجيح. و هذا بخلاف المعنى الأوّل، إذ البحث عن أحكام الجمع و ما يتعلّق به في مثل هذا المبحث استطراديّ محض، و [لعلّ‏] مثل تلك الجهة أيضا دعى الشيخ قدّس سرّه «1» في تعريفه عنوان التعارض الواقع في موضوع البحث [إلى‏] ما أفيد، كي يجمع المسائل الثلاث، و يكون البحث عن كلّ واحد منها، كما لا يخفى.
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2018/09/01
    نوشته‌ها
    30
    9
    کاربر عضو

    تقریر

    سلام
    خسته نباشید
    فايل هاي پيوست شده فايل هاي پيوست شده
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2018/08/25
    نوشته‌ها
    202
    5
    کاربر عضو
    در لسان اصولیون تعارض این گونه تعریف شده است: تنافی مدلول دو دلیل به صورت تناقض یا تضاد.
    نظر ما این است که تنافی مورد بحث در حقیقت، قوامش به خود واقع است بدون این که ربطی به مرحله ی دلیل بما هو دلیل داشته باشد مگر این که از باب مجازگویی آن را به این مرحله استناد دهیم به این بیان که حکایت کردن دو دلیل از دو متنافی، موجب می شود که این دو دلیل در حکایتشان متنافی باشند به جهت این که حاکی عین محکی است و واقعیتی غیر از محکی ندارد. پس تنافی به حسبی دلالت و حکایت می شود، گویی دو دلیل متنافی هستند. پس انتساب تنافی مذکور به خود دو دلیل از باب وصف شیء به حال متعلقش می باشد. بله در یک صورت این تنافی، تنافی حقیقی است که قوامش به خود دو دلیل است بدون هیچ گونه مجازگویی و رعایت عنایتی و آن در واقع بدین صورت است که هر یک از دو مدلول خودش را زیر مجموعه ی دلیلش هم عرض کند. این چنین معنایی از تنافی که گفتیم به تفسیر تعارض متناسب تر است تا تنافی قبلی که ذکر شد؛ چون آن تفسیر به تعریف شیء به سببش نزدیک است نه خود شیء.
    شاید همین نکته باعث شده که مرحوم آخوند در مقام تعریف تعارض، از تنافی دو مدلول دلیل به تنافی دو دلیل در مرحله ی اثبات و دلالت عدول کرده است. بالاتر از این که این معنا با لفظ تعارضی که به عنوان موضوع اخبار علاجیه در لسان روایات آمده، مناسبت دارد؛ زیرا این اخبار از موراد جمع عرفی منصرف هستند؛ چون نسبت به موارد جمع عرفی، تنافی دو دلیل در مرحله ی اثبات صدق نمی کند ولی معنای سابق صدق می کند؛ پس تفسیر تعارض به مثل معنای سابق موجب این می شود که تعارض شامل موارد جمع عرفی نیز شود، که لازمه اش این است که بین عنوان تعارضی که موضوع بحث واقع شده و عنوان تعارضی که موضوع اخبار علاجیه واقع شده، مغایرت واقع شود.
    بله لازمه ی آن تفسیر این است که بحث از جمع عرفی و تمییز دادن مواردش در این مبحث از مقاصد محسوب شود مانند بحث از تعادل تراجیح، به خلاف معنای اول؛ چون بحث از احکام جمع و متعلقاتش در این مبحث، بحث استطرادی محض است. و شاید مثل این وجه، برای شیخ انصاری انگیزه شده تا در تعریف عنوان تعارض مطرح در موضوع بحث، این گونه بیان کند تا مسائل سه گانه را جمع کند و از هر یک بحثی داشته باشد.
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2018/08/28
    نوشته‌ها
    90
    10
    کاربر عضو

    تحقیق هفتگی اصول

    بسم الله الرحمن الرحیم
    فايل هاي پيوست شده فايل هاي پيوست شده
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2018/08/31
    نوشته‌ها
    153
    5
    کاربر عضو
    بسم الله الرحمن الرحیم
    در کلام اصولیین تعارض به »تنافی مدلولی الدلیلین علی التناقض او التضاد« تعریف شده است. واضح است که تنافی متعارضین قائم به نفس واقع است نه نفس دلیل از آن حیث که دلیل است و اگر تنافی به دلیلین هم نسبت داده شود فقط از باب مجاز خواهد بود. به این بیان که حکایت دو دلیل از متنافین منجر به تنافی نفس دو دلیل می شود از آن جهت که حاکی و محکی نوعی وحدت با هم داشته و حاکی فانی در محکی است. لذا تنافی حقیقتا به حسب مقام دلالت، حکایت و واقع است و نسبت دادن آن به دلیلین از باب وصف الشی بحال متعله است. البته در یک صورت می توان تعارض را حقیقتا به دلیلین نسبت داد بدون اینکه مجازی در کار باشد به این بیان که هر کدام از دو دلیل خود را تحت دلیل دیگر داخل بداند.[شاید منظورشان از این کلام معنای تعارض در مقام حجیت باشد یعنی هر کدام از دو دلیل در مقام به فعلیت رسیدن حجیت با دلیل دیگر تعارض می کند و از آن جهت که فعلیت حجیت برای هر دو آنها ممکن نیست لذا تعارض حقیقی خواهد بود] این معنا از تنافی انسب به شرح تعارض است زیرا مجازی در کار نیست در حالی که تعریف قبل از باب تعریف شی به سببش بوده و نسبت آن مجازی بود.
    چه بسا که نکته عدول مرحوم آخوند از تعریف مشهور نیز همین بوده باشد همچنین این معنا از تعارض مناسب تر برای عنوان تعارض در باب اخبار علاجیه است زیرا آنجا فقط تعارض مستقر مد نظر است و موارد جمع عرفی نباید داخل در عنوان باشد.
    پس به از دو جهت تعریف آخوند بر تعریف شیخ و مشهور رحجان دارد یکی حقیقی بودن نسبت تعارض به دلیلین و دیگری مقصود بودن این معنا در عنوان باب اخبار علاجیه.
    البته تعریف شیخ و مشهور یک مزیت نسبت به تعریف اخوند دارد که بنا بر این تعریف موارد جمع عرفی داخل در موضوع علم اصول می ماند بخلاف تعریف آخوند که بنا بر آن بحث از موارد جمع عرفی بحثی استطرادی خواهد بود.
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2018/10/02
    نوشته‌ها
    36
    6
    کاربر عضو

    پاسخ : تحقیق ۱ اصول استاد اسکندری (97/6/10 تعریف تعارض)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    تعریف تعارض: تنافی مدلولی الدلیلین علی وجه التناقض او التضاد.
    تنافی مزبور در حقیقت قوامش به خود واقع است و ربطی به مرحله دلیل بما هو دلیل ندارد.
    البته از آنجا که حاکی عین محکی است، وقتی حاکی ، حکایت از دو امر متنافی می کند می توان تنافی را به خود حاکی و دلیل هم نسبت داد و گفت که ادله به حسب دلالت و حکایتشان با هم متنافی اند. نا گفته نماند که این اتصاف از باب وصف به حال متعلق می باشد و خود دلیل ها بدون در نظر گرفتن واقع و محکی شان هیچ گونه تنافی ندارند و اسناد تنافی به آن بالعرض و المجاز است.
    بله، گاهی در همین جهت، بدون هیچ عنایتی بین خود دلیل ها تنافی حقیقی وجود دارد و آن در جایی است که هر کدام از دلیل هاخودش در در دخول تحت دلیل اعتبارش عرضه می کند و در این ناحیه با هم تعارض می کنند.
    این معنای از تنافی برای تبیین و شرح تعارض انسب است از معنای سابقی که ذکر شد چرا که به تعریف شی به سببش نزدیک است.
    چه بسا علت عدول مرحوم آخوند از تعریف تعارض به تنافی مدلولی الدلیلین به تنافی الدلیلین فی مرحله الدلاله و مقام الاثبات هم به خاطر همین نکته باشد.
    اتفاقا این معناست که با لفظ تعارضی که در موضوع اخبار علاجیه به کار برده شده مناسبت بیشتری دارد چرا که این اخبار منصرف از موارد جمع عرفی است و این معنا هم شامل موارد جمع عرفی نمی شود به خلاف معنای سابق که شامل این موارد هم می شد. اگر عنوان بحث را مطابق معنای سابق قرار دهیم، بین این عنوان و عنوانی که موضوع اخبار علاجیه هست مغایرت وجود خواهد داشت.
    البته لازمه این مطلب این است که بحث از موارد جمع عرفی هم ذیل مباحث این مقصد گنجانده شود به خلاف معنای دوم که بحث از این امور، استطرادی خواهد بود.
    چه بسا همین جهت سبب شده که مرحوم شیخ تعریف اول را برای تعارض مطرح کنند تا همه این مباحث را داخل عنوان بحث گنجانده باشند.
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2018/10/02
    نوشته‌ها
    102
    4
    کاربر عضو

    پاسخ : تحقیق ۱ اصول استاد اسکندری (97/6/10 تعریف تعارض)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    تعریف تعارض
    تنافی مدلول دو دلیل بر وجه تناقض یا تضاد
    نکته: تنافی مزبور در حقیقت قائم به نفس واقع است و اگر به دلیل بماهو دلیل استناد داده میشود مجازیست از باب اینکه دلیلین از متنافیین حکایت میکنند و حاکی فانی در محکی است پس گویا از باب حکایت متنافی هستند.
    لذا اینکه دو دلیل را متصف به تنافی میکنیم از باب وصف شیئ به حال متعلقش می باشد.وگرنه به نسبت به خودش عرضی و مجازی است.
    البته از جهتی هم میتوان صورتی را تصور کرد که تنافی حقیقتا بین دو دلیل باشد و آن زمانی است که هر کدام بخواهد خود را به حجیت عرضه کند و چون هردو دلیل نمیتوانند با هم به حجیت برسند لذا تنافی بینشان شکل میگیرد.
    و البته این معنا از تنافی نسبت به معنای سابق تنافی انسب به شرح تعارض می باشد.زیرا قریب است به تعریف شیئ به سبب
    و شاید همین نکته باشد که مرحوم آخوند از تعریف تعارض-تنافی مدلولی دلیلین- به تنافی دو دلیل در مرحله اثبات عدول کرده اند. بلکه همین معنا مناسب است با لفظ تعارضی که در اخبار علاجیه آمده و از موارد جمع عرفی منصرف است.زیرا در موارد جمع عرفی تنافی دلیلین در مرحله اثبات صدق نمیکند.
    البته مویدی هم برای تعریف شیخ وجود دارد و ان این است که طبق تعریف شیخ بحث از موارد جمع عرفی بحث اصولی مشود نه استطرادا طبق تعریف مرحوم آخوند
نتایج: «1» تا «7» از «7»

برچسب‌ (کلیدواژه) این موضوع:

مجوزهای ارسال و ویرایش

  • شما نمی‌توانید موضوع جدید ارسال کنید.
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمی‌توانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمی‌توانید پیام‌های خود را ویرایش کنید
  •