بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:تقریب و توضیح قسم دوم از اقسام ورود من احد الجانبین ص51
نسبت بین دو دلیل به صورت های مختلف تصویر می شود و یکی از این حالات این است که رابطه بین دو دلیل ورود باشد که در ان یک دلیل موضوع دلیل دیگر را حقیقتا و تکوینا ازبین می برد و بر ان مقدم می گردد.به عنوان نمونه حدیث رفع می گوید:رفع عن امتی مالایعلمون و از طرف دیگر دلیل قطعی بر حرمت استعمال قرص روان گردان قائم شده است . که در این فرض بین این دو دلیل هیچ تنافی احساس نمی شود زیرا زمانی که جاء العلم و البیان ارتفع عدم العلم والبیان ودلیل دوم موضوع دلیل اول را تکوینا و حقیقتا از بین می برد.
به عبارت اخری:دلیل مورود ان دلیلی است که در موضوع ان عدم وارد ماخوذ است لذا زمانی که دلیل وارد موجود شود به صورت خودکار واتومات دلیل مورود رفع می شود.
دلیل وارد به انحاء متفاوت موضوع دلیل مورود را از بین می برد وان را رفع می کند:
الف)در موضوع دلیل مورود ,عدم جعل وارد اخذ شده است ...
ب)در موضوع دلیل مورود ,عدم فعلیت وارد اخذ شده است و دلیل وارد به صرف فعلی شدن موضوع دلیل مورود را ازبین می برد و بر آن مقدم می گردد.مانند: دلیل حرمت باقی ماندن حائض در مسجد که با فعلی شدن , دلیل دیگری را که بر حائض واجب می کرد در مسجد بماند را رفع می کند.
یحرم المکث والبقاء فی المسجد علی الحائض___المومنون عند شروطهم الا شرطا احل حراما
توضیح :اگر انسان با شخصی معامله ای بکند ودر ضمن ان عقد بر شرطی توافق کنند ان ها باید به ان شرط ملتزم باشند و واجب است که به ان عمل کنند به جز در صورتی که ان شرط سبب حلال کردن یکی از محرمات الهی باشد.بنابراین موضوع وجوب وفاء به شرط مقید بعدم احلال محرمات است لذا وقتی که زنی که اجیر شده است تا در مسجد بماند حیض شود بر او حرمت بقاء در مسجد فعلی می گردد و اگر قرار بر این باشد که وجوب وفاء به شرط (باقی ماندن اجیر در مسجد) باقی باشد خلف فرض رخ می دهد زیرا طبق فرض وجوب وفا به شرط مقید و مشروط به شرطی بود که سبب حلال شدن کاری که حرام است نشود.
ان قلت:ای اقای صدر,شما فرموده بودید : بر طبق مبنای ترتب همه ی تکالیف مشروط و مقید به چنین قیدی هستند.(کل تکلیف مشروط بعدم اشتغال بواجب لا یقل عنه اهمیة ) بنابراین در فرض ما نیز حرمت مکث حائض در مسجد مقید به عدم اشتغال بواجبی است که از ان مهمتر یا مساوی ان است و اگر ما فرض کنیم که وجوب وفا به شرط مهمتر یا مساوی با حرمت مکث در مسجد باشد,در این صورت اگر شخص مشغول امتثال و وفاء به شرط باشد که اهم یا مساوی حرمت مکث در مسجد است دیگر موضوعی برای حرمت مکث حائض باقی نمی ماند زیرا موضوع ان با اشتغال بواجب اهم یا مساوی (وجوب وفاء به شرط) حقیقتا و تکوینارفع می شود وحرمت فعلی نمی شود؟
قلت: لازمه ی کلام شما این است که برای تصحیح و فعلیت امر به (وفاء به شرط )ما باید مشغول وممتثل ان شرط شویم واگر مشغول وفاء به شرط نشویم دلیل حرمت مکث حائض در مسجد فعلی می شود و با فعلیت ان موضوع وجوب وفاء به شرط از بین می رود زیرا شرط نباید حلال کننده محرمات الهی باشد و فقط در یک صورت وجوب وفاء به شرط امر دارد و ان این است که حرمت مکث فعلی نشود و ما مشغول به وفاء به شرط شویم و هذا محال :
زیرا طلب حاصل است و قصد مولا از امر کردن به چیزی این است که اراده عبد را برای انجام ان شی تحریک کندو ان شی نباید موجود باشد تا عبد تحریک گردد و به اختیار خود به انجام ان بپردازد و امتثال کند ولی در صورتی که ان شی موجود باشد و عبد ان را محقق کرده است امر کردن به ان بی معناست.
باتشکر.محمد جلائی