تحقیق 1 اصول استاد رضازاده (بحوث، ج۷، ص ۲۲ تعریف تعارض)
باسمه تعالی
متن زیر که از «بحوث في علم الأصول، ج۷، ص: ۲۲» انتخاب شده راتقریر کنید.
نقل قول:
فالصحيح، أن يقال في تعريفه: إن التعارض هو التنافي بين المدلولين ذاتاً بلحاظ مرحلة فعلية المجعول التي هي مرحلة متأخرة عن المرحلة التي يتعرض لها الدليل، حيث إن الدليل متكفل للجعل لا لفعلية المجعول، فكلما كان هناك تناف بين المدلولين بلحاظ مرحلة المجعول- أي لم يمكن اجتماع المدلولين في عالم الفعلية معاً و لو باعتبار التنافي بين موضوعهما- صدق التعارض بهذا المعنى، سواء كان هذا التنافي ناشئاً من التنافي بين الجعلين أو لا. و بذلك يشمل التعريف موارد الورود أيضا، لأن هذه الموارد لا يمكن فيها اجتماع المجعولين الفعليين و إن كان اجتماع الجعليين ممكناً. و إنما قيّدنا التنافي بين المجعولين بكونه ذاتياً، لإخراج التنافي المصطنع بينهما الناشئ من تقييد موضوع خطاب بعدم خطاب آخر، دون أن يكون ذلك على أساس التنافي الذاتي بين حكميهما مسبقاً.
بررسی نوشته آقای شریفی هفته اول
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سید محسن شریفی
با سلام خدمت استاد عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
فالصحيح، أن يقال في تعريفه: إن التعارض هو التنافي بين المدلولين ذاتاً بلحاظ مرحلة فعلية المجعول التي هي مرحلة متأخرة عن المرحلة التي يتعرض لها الدليل، حيث إن الدليل متكفل للجعل لا لفعلية المجعول، فكلما كان هناك تناف بين المدلولين بلحاظ مرحلة المجعول- أي لم يمكن اجتماع المدلولين في عالم الفعلية معاً و لو باعتبار التنافي بين موضوعهما- صدق التعارض بهذا المعنى، سواء كان هذا التنافي ناشئاً من التنافي بين الجعلين أو لا. و بذلك يشمل التعريف موارد الورود أيضا، لأن هذه الموارد لا يمكن فيها اجتماع المجعولين الفعليين و إن كان اجتماع الجعليين ممكناً. و إنما قيّدنا التنافي بين المجعولين بكونه ذاتياً، لإخراج التنافي المصطنع بينهما الناشئ من تقييد موضوع خطاب بعدم خطاب آخر، دون أن يكون ذلك على أساس التنافي الذاتي بين حكميهما مسبقاً.
ايشان در تعریف تعارض چند قید را در نظر می گیرند:می فرمایند:
تعارض:
• تنافی بین دو مدلول
• ذاتی بودن این تنافی که چند سطر دیگر توضیح خواهیم داد.
• تنافی دو مدلول هم به لحاظ فعلیت مجعول است. از این رو هرگاه تنافی بین دو مدلول به لحاظ مرحله جعل بود، تعارض صدق خواهد کرد حال دیگر فرقی نمی کند چنین تنافی از تنافی بین دو جعل نشأت گرفته است یا خیر.
با توجه به تعریف مذکور، مبحث ورود هم داخل در بحث خواهد بود. چرا که موارد ورود از جهت اجتماع در ناحیه جعل هیچ اشکالی ندارند واگر تنافی هم هست مربوط به مرحله فعلیت مجعول خواهد بود.
اما قید «ذاتا» در مقابل تنافی مصطنع است. برای روشن تر شدن بحث چند مثال را ذکر می کنیم:
مثال اول:
الف) من لم یجب القیام فعلیه الجلوس. ب) ایها المکلفون یجب علیهم القیام.
مثال دوم:
الف) صل ما لم تشتغل بواجب لیس أقل عنه أهمیة. ب) أضل النجاسة.
مثال سوم:
الف) رفع ما لایعلمون. ب) یحرم علیهم شرب التتن.
نکته مشترک در این سه مثال عبارت است از اینکه اگر قید (عدم خطاب دیگر) را که در موضوع دلیل اول أخذ شده است را فرض نگیریم، بین دو دلیل تنافی وجود دارد. مثال اول: اگر قید (من لم یجب القیام) را اگر در نظر نگیریم دلیل اول می گوید جلوس واجب است و دلیل دیگر می گوید قیام واجب است و بین وجوب قیام و وجوب جلوس تنافی است. مثال دوم: اگر قید (ما لم تشتغل بواجب لیس أقل عنه أهمیة) را در نظر نگیریم که این قید لبی هم است، دلیل اول می گوید (صل مطلقا) و دلیل دوم می گوید (أضل النجاسة مطلقا) در اینجا اطلاقهای این دو دلیل با یکدیگر در تنافی هستند. مثال سوم: اگر قید (عدم علم) را در نظر نگیریم دلیل اول می گوید مثلا شرب تتن مباح است و دلیل دیگر می گوید شرب تتن حرام است و بین اباحه و حرمت تنافی است.
از این رو اگر تنافی بین دو دلیل به جهت وجود قید در موضوع دلیل نباشد و به عبارت دیگر اگر این قید را در نظر نگیریم تنافی بین دو دلیل کماکان باشد، چنین تنافی را تنافی ذاتی می گویند که قبل از أخذ قید (مسبقا) با یکدیگر تنافی داشتند.
اما اگر تنافی بین دو دلیل فقط به جهت وجود قید در موضوع دلیل است، چنین تنافی را تنافی مصطنع گویند.
مثلا دلیلی می گوید صوم شهر رمضان واجب است و از طرفی دلیل دیگر می گوید مفطر باید کفاره بپردازد. حال در اینجا وجوب کفاره با وجوب صوم تنافی ندارد و مکلف می تواند هر دو را امتثال کند.
یا مثلا دلیلی می گوید: أیها المکلفون صلوا و دلیل دیگر می گوید: من لم یجب الصلاة فصم. حال در اینجا اگر قید «من لم یجب الصلاة» نبود، بین وجوب صلاة و وجوب صوم تنافی وجود ندارد و مکلف می تواند هر دو را امتثال کند.
سید محسن شریفی
سلام علیکم
1- در نوشته ها سعی کنید ادبیات علمی و رسمی باشد و تا حد امکان گفتاری نباشد.
2- نوشته شما مملو از اغلاط تایپی و املایی است. «اضل النجاسة» و ...
3- فرموده اید: «از این رو هرگاه تنافی بین دو مدلول به لحاظ مرحله جعل بود، تعارض صدق خواهد کرد حال دیگر فرقی نمی کند چنین تنافی از تنافی بین دو جعل نشأت گرفته است یا خیر.» و این درست نیست،باید بفرمایید از این هر گاه تنافی بین دو مدلول به لحاظ مرحله مجعول بود ... .
4- در توضیح این مثال: «مثلا دلیلی می گوید صوم شهر رمضان واجب است و از طرفی دلیل دیگر می گوید مفطر باید کفاره بپردازد.» موفق نبوده اید. باید این نکته بیان شود که اگر دلیل وجوب کفاره مقید نبود به عدم امتثال صوم شهر رمضان تنافی نبود که هم روزه واجب باشد و حتی در فرض امتثال هم پرداخت کفاره واجب باشد.
موفق باشید
پاسخ : تحقیق 1 اصول استاد رضازاده (بحوث، ج۷، ص ۲۲ تعریف تعارض)
آقای علوی
تقریب خوبی بود. فقط در نوشتن دقت کنید به عنوان مثال فرموده اید:
...
4.خطاب اول: کتب علیکم الصیام خطاب دوم: یجب علی المفطر الکفاره
... در مثال آخر در خطاب اول قیدی اخذ شده که اگر آن قید از خطاب حذف شود بین دو دلیل دیگر تنافی وجود ندارد، و در حقیقت تنافی در مثال آخر به خاطر قیدی است که شارع در خطاب اخذ کرده که در نتیجه به آن تنافی مصطنع می گویند.
در مثال شما خطاب اول قید ندارد بلکه این خطاب دوم است که مقید است.
موفق باشید.
پاسخ : تحقیق 1 اصول استاد رضازاده (بحوث، ج۷، ص ۲۲ تعریف تعارض)
آقای درستی
محتوا خوب بود ولی در متن دقت بیشتری لازم است.
مثلاً عبارت:
«اما تعریف آخر قید ذاتا دارد که این قید آمده تا برخی از اقسام ورود را خارج کند.»
واضح نیست هر چند ما مقصود شما را می فهمیم.
یا مثلا وقتی برای ورودی که تنافی در آن ذاتی است به صل و ازل النجاسة مثال می زنید مناسب است ورود را بین این دو دلیل را تصویر کنید و بیان کنید که ورود بین آنها ناشی از کدام قیدی عدمی است.
یا به طور کل اینکه چگونه تنافی بین وارد و مورود ذاتی می شود جای توضیح بیشتری داشت.
موفق باشید