محمد اشعری
2019/06/21, 11:30
دو نکته از مساله 39 باقی مانده بود اگر به یکی از ثوبهای ممنوع برای نماز مضطر شود اگر یکی از آنها نجس است متعین است در نجس نماز بخواند...
آقای سیستانی گفتها ند ما از روایات استفاده کردیم که لبس ثوب نجس بر عریانا مقدم است و علی القاده هم استفاده کردیم که در دوران امر بین نماز عریانا و نماز در غیرماکول اللحم نماز عریانا باید خواند المقدم علی المقدم مقدم!
این بیان آقای سیستانی مورد نقاش می شود واقع شود که تقدم یکی از آنها بر دیگری ملاکی داشته باشد که تقدم دیگر بر او ان ملاک را نداشته باشد. اما انصافا عرفیت حرف آقای سیستانی را خراب نمی کند. اما به شرط اینکه ما قبول کنیم که منظور از غیرواجد ثوب، غیرواجد شرعی هم باشد در حالیکه ما گفتیم موضوع ادله عدم وجود تکوینی ثوب است.
نکته دوم: ما دیروز عرض کردیم که آقای خویی گفتند که اگر دروان امر بین ثوب غصبی و .. باشد نمی توان از غصبی استفاه کرد چون حق الناس مقدم بر حق الله است. اما ما نپذیرفتیم! حق الناس هم چون امر خداست ما رعایت می کنیم. بله اگر جایی ظلم صدق کرد به حکم عقل وشرع قبیح است ولی در بقیه موارد نه!
نسبت به فرمایش آقای سیستانی که لسان حرمت غصب اشد است شبیه آن در مستمسک هم هست
[ (مسألة 40): لا بأس بلبس الصبيّ الحرير]
(مسألة 40): لا بأس بلبس الصبيّ الحرير فلا يحرم (4) على الوليّ إلباسه إيّاه، و تصحّ صلاته فيه (5) بناء على المختار من كون عباداته شرعيّة.
در این مساله دو بح است یکی جواز لبس حریر توسط صبی
دو دلیل برای آن آورده شده:
1. موضوع ادله حرمت لبس حریر رجل است
a. ما روایتی پیدا کردیم که موضوع آن رجل نیست.
2. رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم
a. انی روایت سند معتبر ندارد. در موثقه عمار است که اذا بلغ الغلام که از مفهوم آن استفاده میشود
b. این استدلال هم اشکال دارد متعلق قلم مجمل است یک قلم تکلیف داریم یک قلم کتابت اعمال. در روایت داریم که قلم سیئات از او برداشته می شود و این اعم است از اینکه حرام باشد ولی عقاب نشود. لبس حریر بر صبی حرام است ولی برآن مواخذه نمی شود حال ولی نمی تواند تسبیب به حرام داشته باشد.
3. تسالم فقها بر عدم حرمت لبس حریر بر صبی است و همچنین روایاتی بر الباس ذهب بر صبیان داریم که سیاق ذهب و حریر هم یکی است
آقای سیستانی گفتها ند ما از روایات استفاده کردیم که لبس ثوب نجس بر عریانا مقدم است و علی القاده هم استفاده کردیم که در دوران امر بین نماز عریانا و نماز در غیرماکول اللحم نماز عریانا باید خواند المقدم علی المقدم مقدم!
این بیان آقای سیستانی مورد نقاش می شود واقع شود که تقدم یکی از آنها بر دیگری ملاکی داشته باشد که تقدم دیگر بر او ان ملاک را نداشته باشد. اما انصافا عرفیت حرف آقای سیستانی را خراب نمی کند. اما به شرط اینکه ما قبول کنیم که منظور از غیرواجد ثوب، غیرواجد شرعی هم باشد در حالیکه ما گفتیم موضوع ادله عدم وجود تکوینی ثوب است.
نکته دوم: ما دیروز عرض کردیم که آقای خویی گفتند که اگر دروان امر بین ثوب غصبی و .. باشد نمی توان از غصبی استفاه کرد چون حق الناس مقدم بر حق الله است. اما ما نپذیرفتیم! حق الناس هم چون امر خداست ما رعایت می کنیم. بله اگر جایی ظلم صدق کرد به حکم عقل وشرع قبیح است ولی در بقیه موارد نه!
نسبت به فرمایش آقای سیستانی که لسان حرمت غصب اشد است شبیه آن در مستمسک هم هست
[ (مسألة 40): لا بأس بلبس الصبيّ الحرير]
(مسألة 40): لا بأس بلبس الصبيّ الحرير فلا يحرم (4) على الوليّ إلباسه إيّاه، و تصحّ صلاته فيه (5) بناء على المختار من كون عباداته شرعيّة.
در این مساله دو بح است یکی جواز لبس حریر توسط صبی
دو دلیل برای آن آورده شده:
1. موضوع ادله حرمت لبس حریر رجل است
a. ما روایتی پیدا کردیم که موضوع آن رجل نیست.
2. رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم
a. انی روایت سند معتبر ندارد. در موثقه عمار است که اذا بلغ الغلام که از مفهوم آن استفاده میشود
b. این استدلال هم اشکال دارد متعلق قلم مجمل است یک قلم تکلیف داریم یک قلم کتابت اعمال. در روایت داریم که قلم سیئات از او برداشته می شود و این اعم است از اینکه حرام باشد ولی عقاب نشود. لبس حریر بر صبی حرام است ولی برآن مواخذه نمی شود حال ولی نمی تواند تسبیب به حرام داشته باشد.
3. تسالم فقها بر عدم حرمت لبس حریر بر صبی است و همچنین روایاتی بر الباس ذهب بر صبیان داریم که سیاق ذهب و حریر هم یکی است