محمد اشعری
2019/06/21, 11:29
(مسألة 39): إذا اضطرّ إلى لبس أحد الممنوعات من النجس و غير المأكول و الحرير و الذهب و الميتة و المغصوب قدّم النجس (3) على الجميع، ثمّ غير المأكول (1) ثمّ الذهب و الحرير (2) و يتخيّر بينهما، ثمَّ الميتة (3) فيتأخّر المغصوب عن الجميع.
در این مساله صاحب عروه فرض کرده اگر امر در ساتر دائر شود بین ساتر نجس و یک ساتر غیرماکول اللحم و یک ساتر حریر و یک ساتر طلا و یک ساتر میته و یک ساتر مغصوب
باید در نجس بخواند
اگر نجس نبود باید در غیرماکول بخواند
اگر غیرماکول هم نبود باید در حریر یا طلا بخواند مخیرا بینهما
اگر حریر و طلا هم نبود باید در میته بخواند
و اگر هیچکدام نبود در نهایت باید در مغصوب بخواند.
فرض مساله اضطرار به لبس است باید در یکی نماز بخواند سوال در کدام انهابودن است.
مطلب اول: این میته را ایشان مطرح کرد که اگر مضطر شود به یکی از این ممنوعات اول به سراغ نجس بعد غیرماکول بعد ذهب یا حریر و بعد برود سراغ لبس میته!
این چه حرفی ست لبس میته مگر حرام تکلیفی است ؟ چه فرقی بین لبس میته و لبس غیرماکول است؟! شما لبس حریر که حرام تکلیفی است را بر لبس میته مقدم کردید چه وجهی دارد؟ طبق نظر مشهور باید لبس میته کنم زیرا لبس حریر هم حرمت تکلیفی دارد هم حرمت وضعی ولی لبس میته تنها حرمت وضعی دارد! نوعا محشین عروه هم به ایشان اشکال کرده اند.
مطلب دوم: مرحوم آقای خویی فرمودند این مساله سه صورت دارد:
صورت اول: شخص مضطر به ارتکاب یکی از دو حرام وضعی است بدون اینکه حرام تکلیفی در بین باشد مثل دروان امر بین صلاه در غیرماکول و صلاه در میته. امر دائر بین این ست که نماز را پوست روباه بخوانم یا در پشم گوسفند میته بخوانم. ایشان فرمودند که حکم تخییرا ست زیرا وارد می شود در بحث تزاحم واجبات ضمنیه. من نمی توانم نمازی بخوانم که نه ساترش میته باشد و نه غیرماکول باشد و من مضطر به لبس یکی از آنها باشم(آقای خویی در غیراضطرار می گوییند باید عریان بخواند). ایشان این فرض را تعارض می دانند چون جعل آن بر مکلف ممکن نیست زیرا تکللیف به غیرمقدور است. یک وجوب نماز است که یا مشروط است به عدم میته یا مشروط است به عدم غیرماکول یا مشروط است به عدم احدهما
دلیل هرکدام می گوید مشروط به آن است و چون امکان ندارد مشروط به هردو باشد تعارض و تساقط می کنند.
و بنا بر مسلک مشهور که تعارض است هم چون اهم معلوم نیست مخیر هستیم
بهتر بود آقای خویی همانطور که در حاشیه عروه تذکر دادند بین میته ماکول اللحم و غیر ماکول اللحم تفصیل می دادند. بین میته روباه،
صورت دوم: امر دائر است بین ارتکاب یک حرام وضعی و یک حرام تکلیفی. مانند غیرماکول و مغصوب
مغصوب حتی اگر بگوییم موجب بطلان نماز هم میشود از باب امتناع اجتماع امر و نهی قائل می شویم نه مستقلا.
خطاب لاتغصب خطاب مطلق است و مشروط به قدرت نیست ولی خطاب لاتصل فی ما لایوکل لحمه مطلق نیست و بدل اضطراری دارد باید در همان عریان بخواند یا در فرض اضطرار با همان غیرماکول بخواند، الصلاه لایسقط بحال.
حرمت غصب هم مشروط به قدرت است کسی که مضطر باشد حرمت غصب ساقط می شود.
جواب : سقوط تکلیف در فرض اضطرار با جعل تکلیف دیگر در فرض اضطرار تفاوت میکند. بدل اضطراری ندارد.
البته ما وفاقا لشهید الصدر کبرای این قضیه را قبول نداریم همه خطابات مشروط به قدرت هستند
صورت سوم: امر دائراست بین یک حرام نفسی و وضعی و بین یک حرام نفسی و وضعی. مثل ذهب و حریر/ فرض دیگر اینکه دوران امر بین دو چیز که حرام تکلیفی و وضعی هستند ولی حرمت وضعی آنها تابع حرمت تکلیفی آنهاست. مثل لبس حریر و غصب ایشان فرموده بین حرمت نفسیه لبس حریر و غصب تزاحم است و بین حرمت نفسیه لبس مغصوب و حرمت وضعیه صلاه فی الحریر، به لحاظ حرمت وضعیه صلاه فی الحریر بدل اضطراری دارد لذا مشروط است اما حرمت نفسیه لبس حریر خطاب مطلق است.
در این مساله صاحب عروه فرض کرده اگر امر در ساتر دائر شود بین ساتر نجس و یک ساتر غیرماکول اللحم و یک ساتر حریر و یک ساتر طلا و یک ساتر میته و یک ساتر مغصوب
باید در نجس بخواند
اگر نجس نبود باید در غیرماکول بخواند
اگر غیرماکول هم نبود باید در حریر یا طلا بخواند مخیرا بینهما
اگر حریر و طلا هم نبود باید در میته بخواند
و اگر هیچکدام نبود در نهایت باید در مغصوب بخواند.
فرض مساله اضطرار به لبس است باید در یکی نماز بخواند سوال در کدام انهابودن است.
مطلب اول: این میته را ایشان مطرح کرد که اگر مضطر شود به یکی از این ممنوعات اول به سراغ نجس بعد غیرماکول بعد ذهب یا حریر و بعد برود سراغ لبس میته!
این چه حرفی ست لبس میته مگر حرام تکلیفی است ؟ چه فرقی بین لبس میته و لبس غیرماکول است؟! شما لبس حریر که حرام تکلیفی است را بر لبس میته مقدم کردید چه وجهی دارد؟ طبق نظر مشهور باید لبس میته کنم زیرا لبس حریر هم حرمت تکلیفی دارد هم حرمت وضعی ولی لبس میته تنها حرمت وضعی دارد! نوعا محشین عروه هم به ایشان اشکال کرده اند.
مطلب دوم: مرحوم آقای خویی فرمودند این مساله سه صورت دارد:
صورت اول: شخص مضطر به ارتکاب یکی از دو حرام وضعی است بدون اینکه حرام تکلیفی در بین باشد مثل دروان امر بین صلاه در غیرماکول و صلاه در میته. امر دائر بین این ست که نماز را پوست روباه بخوانم یا در پشم گوسفند میته بخوانم. ایشان فرمودند که حکم تخییرا ست زیرا وارد می شود در بحث تزاحم واجبات ضمنیه. من نمی توانم نمازی بخوانم که نه ساترش میته باشد و نه غیرماکول باشد و من مضطر به لبس یکی از آنها باشم(آقای خویی در غیراضطرار می گوییند باید عریان بخواند). ایشان این فرض را تعارض می دانند چون جعل آن بر مکلف ممکن نیست زیرا تکللیف به غیرمقدور است. یک وجوب نماز است که یا مشروط است به عدم میته یا مشروط است به عدم غیرماکول یا مشروط است به عدم احدهما
دلیل هرکدام می گوید مشروط به آن است و چون امکان ندارد مشروط به هردو باشد تعارض و تساقط می کنند.
و بنا بر مسلک مشهور که تعارض است هم چون اهم معلوم نیست مخیر هستیم
بهتر بود آقای خویی همانطور که در حاشیه عروه تذکر دادند بین میته ماکول اللحم و غیر ماکول اللحم تفصیل می دادند. بین میته روباه،
صورت دوم: امر دائر است بین ارتکاب یک حرام وضعی و یک حرام تکلیفی. مانند غیرماکول و مغصوب
مغصوب حتی اگر بگوییم موجب بطلان نماز هم میشود از باب امتناع اجتماع امر و نهی قائل می شویم نه مستقلا.
خطاب لاتغصب خطاب مطلق است و مشروط به قدرت نیست ولی خطاب لاتصل فی ما لایوکل لحمه مطلق نیست و بدل اضطراری دارد باید در همان عریان بخواند یا در فرض اضطرار با همان غیرماکول بخواند، الصلاه لایسقط بحال.
حرمت غصب هم مشروط به قدرت است کسی که مضطر باشد حرمت غصب ساقط می شود.
جواب : سقوط تکلیف در فرض اضطرار با جعل تکلیف دیگر در فرض اضطرار تفاوت میکند. بدل اضطراری ندارد.
البته ما وفاقا لشهید الصدر کبرای این قضیه را قبول نداریم همه خطابات مشروط به قدرت هستند
صورت سوم: امر دائراست بین یک حرام نفسی و وضعی و بین یک حرام نفسی و وضعی. مثل ذهب و حریر/ فرض دیگر اینکه دوران امر بین دو چیز که حرام تکلیفی و وضعی هستند ولی حرمت وضعی آنها تابع حرمت تکلیفی آنهاست. مثل لبس حریر و غصب ایشان فرموده بین حرمت نفسیه لبس حریر و غصب تزاحم است و بین حرمت نفسیه لبس مغصوب و حرمت وضعیه صلاه فی الحریر، به لحاظ حرمت وضعیه صلاه فی الحریر بدل اضطراری دارد لذا مشروط است اما حرمت نفسیه لبس حریر خطاب مطلق است.