سید محسن منافی
2019/04/22, 08:17
روایت آخری که مرحوم اصفهانی می آورند، مرفوعه ی زراره است. موضوع روایت، صریح در تعارض دو روایت است: رَوَى الْعَلَّامَةُ قُدِّسَتْ نَفْسُهُ مَرْفُوعاً إِلَى زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَأَلْتُ الْبَاقِرَ ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَأْتِي عَنْكُمُ الْخَبَرَانِ أَوِ الْحَدِيثَانِ الْمُتَعَارِضَانِ فَبِأَيِّهِمَا آخُذُ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ وَ دَعِ الشَّاذَّ النَّادِرَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي إِنَّهُمَا مَعاً مَشْهُورَانِ مَرْوِيَّانِ مَأْثُورَانِ عَنْكُمْ فَقَالَ ع خُذْ بِقَوْلِ أَعْدَلِهِمَا عِنْدَكَ وَ أَوْثَقِهِمَا فِي نَفْسِكَ فَقُلْتُ إِنَّهُمَا مَعاً عَدْلَانِ مَرْضِيَّانِ مُوَثَّقَانِ فَقَالَ انْظُرْ إِلَى مَا وَافَقَ مِنْهُمَا مَذْهَبَ الْعَامَّةِ فَاتْرُكْهُ وَ خُذْ بِمَا خَالَفَهُمْ فَإِنَّ الْحَقَّ فِيمَا خَالَفَهُمْ فَقُلْتُ رُبَّمَا كَانَا مَعاً مُوَافِقَيْنِ لَهُمْ أَوِ مُخَالِفَيْنِ فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ إِذَنْ فَخُذْ بِمَا فِيهِ الْحَائِطَةُ لِدِينِكَ وَ اتْرُكْ مَا خَالَفَ الِاحْتِيَاطَ فَقُلْتُ إِنَّهُمَا مَعاً مُوَافِقَانِ لِلِاحْتِيَاطِ أَوْ مُخَالِفَانِ لَهُ فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ ع إِذَنْ فَتَخَيَّرْ أَحَدَهُمَا فَتَأْخُذُ بِهِ وَ تَدَعُ الْآخَرَ.
مرحوم خوئی اشکال سندی(از جهت مرفوعه بودن و از جهت ضعف مؤلّف) به این روایت می کنند. یک اشکال دلالی فرموده اند: مفروض در این روایت، دو خبر مشهور است و مراد از مشهور، مشهور به حسب لغت است که به معنای ظاهر و بیّن است که با مقطوع الصدور می سازد، پس فرض روایت مختص به مقطوع الصدور است.
مرحوم صدر به ایشان اشکال کرده است: در این روایت، فرض شده است که بعد از شهرت هر دو خبر، امر به اخذ به اعدل و اوثق شده است که مرجحات صدوری هستند، پس باید دو روایت به مرتبه ی قطعیت صدوری نرسیده اند.
اشکال اصلی این روایت، ضعف سندش است.
روایت آخری که می آوریم، روایتی است که مرحوم خوئی از فقه الرضا علیه السلام آورده اند: النُّفَسَاءُ تَدَعُ الصَّلَاةَ أَكْثَرَهُ مِثْلَ أَيَّامِ حَيْضِهَا وَ هِيَ عَشَرَةُ أَيَّامٍ وَ تَسْتَظْهِرُ(احتیاط کردن با ترک عبادت) بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ(بعد از ایام عادت) ثُمَّ تَغْتَسِلُ فَإِذَا رَأَتِ الدَّمَ عَمِلَتْ كَمَا تَعْمَلُ الْمُسْتَحَاضَةُ وَ قَدْ رُوِيَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ رُوِيَ ثَلَاثَةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ بِأَيِّ هَذِهِ الْأَحَادِيثِ أُخِذَ مِنْ جِهَةِ التَّسْلِيمِ جَازَ.
سند این روایت، مورد اشکال است که آیا کتاب از امام علیه السلام یا کتاب فتوایی علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(صدوق اول) یا فقیه دیگری است. وجه اشتباه هم این بوده که در ابتدای کتاب آمده است: یقول عبد الله علی بن موسی الرضا ...
به نظر ما با مطالعه ی کتاب می فهمیم که کتاب برای یک فقیه متضلّع در احادیث بوده است.
مرحوم خوئی به سند این روایت اشکال می کند ولی دلالت این روایت را تمام دانسته است.
مرحوم خوئی اشکال سندی(از جهت مرفوعه بودن و از جهت ضعف مؤلّف) به این روایت می کنند. یک اشکال دلالی فرموده اند: مفروض در این روایت، دو خبر مشهور است و مراد از مشهور، مشهور به حسب لغت است که به معنای ظاهر و بیّن است که با مقطوع الصدور می سازد، پس فرض روایت مختص به مقطوع الصدور است.
مرحوم صدر به ایشان اشکال کرده است: در این روایت، فرض شده است که بعد از شهرت هر دو خبر، امر به اخذ به اعدل و اوثق شده است که مرجحات صدوری هستند، پس باید دو روایت به مرتبه ی قطعیت صدوری نرسیده اند.
اشکال اصلی این روایت، ضعف سندش است.
روایت آخری که می آوریم، روایتی است که مرحوم خوئی از فقه الرضا علیه السلام آورده اند: النُّفَسَاءُ تَدَعُ الصَّلَاةَ أَكْثَرَهُ مِثْلَ أَيَّامِ حَيْضِهَا وَ هِيَ عَشَرَةُ أَيَّامٍ وَ تَسْتَظْهِرُ(احتیاط کردن با ترک عبادت) بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ(بعد از ایام عادت) ثُمَّ تَغْتَسِلُ فَإِذَا رَأَتِ الدَّمَ عَمِلَتْ كَمَا تَعْمَلُ الْمُسْتَحَاضَةُ وَ قَدْ رُوِيَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ رُوِيَ ثَلَاثَةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ بِأَيِّ هَذِهِ الْأَحَادِيثِ أُخِذَ مِنْ جِهَةِ التَّسْلِيمِ جَازَ.
سند این روایت، مورد اشکال است که آیا کتاب از امام علیه السلام یا کتاب فتوایی علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(صدوق اول) یا فقیه دیگری است. وجه اشتباه هم این بوده که در ابتدای کتاب آمده است: یقول عبد الله علی بن موسی الرضا ...
به نظر ما با مطالعه ی کتاب می فهمیم که کتاب برای یک فقیه متضلّع در احادیث بوده است.
مرحوم خوئی به سند این روایت اشکال می کند ولی دلالت این روایت را تمام دانسته است.