سید محسن منافی
2019/04/20, 08:19
شهید صدر اشکالاتی به کلام مرحوم خوئی کرده اند :
1- همه جا در دوران بین محذورین، عقل حکم به تخییر نمی کند بلکه در جایی حکم به آن می شود که اصل حاکم یا اماره ی فوقانی وجود نداشته باشد. در حالی که اطلاق روایت، حتی در این موارد هم اثبات تخییر می کند. پس این روایت حکم علی القاعده را نمی گوید.
2- تخییری که در دوران بین محذورین محکوم عقل است، تخییر عملی است. ولی تخییر در متعارضین، تخییر در حجیت است.
3- در جایی حکم به تخییر عملی می شود که علم به جنس الزام(اصل تکلیف) باشد. و حال آن که در مورد روایت، اصل تکلیف احراز نشده است.
فی الجمله کلام مرحوم خوئی درست است؛ زیرا مراد مرحوم خوئی احتمالا این بوده است که مورد این روایت مختص به جایی است که علم به جنس الزام(دوران امر بین امر و نهی به حسب اخبار) وجود دارد. پس بر فرض که از اشکال سوم دست بکشیم، باز دلیل اخص از مدعی است.
1- همه جا در دوران بین محذورین، عقل حکم به تخییر نمی کند بلکه در جایی حکم به آن می شود که اصل حاکم یا اماره ی فوقانی وجود نداشته باشد. در حالی که اطلاق روایت، حتی در این موارد هم اثبات تخییر می کند. پس این روایت حکم علی القاعده را نمی گوید.
2- تخییری که در دوران بین محذورین محکوم عقل است، تخییر عملی است. ولی تخییر در متعارضین، تخییر در حجیت است.
3- در جایی حکم به تخییر عملی می شود که علم به جنس الزام(اصل تکلیف) باشد. و حال آن که در مورد روایت، اصل تکلیف احراز نشده است.
فی الجمله کلام مرحوم خوئی درست است؛ زیرا مراد مرحوم خوئی احتمالا این بوده است که مورد این روایت مختص به جایی است که علم به جنس الزام(دوران امر بین امر و نهی به حسب اخبار) وجود دارد. پس بر فرض که از اشکال سوم دست بکشیم، باز دلیل اخص از مدعی است.