سید محسن منافی
2019/04/20, 08:17
روایت بعدی که مرحوم اصفهانی می آورد، معتبره ی سماعة بن مهران است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يُرْجِئُهُ حَتَّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ(به لحاظ حکم واقعی) فَهُوَ فِي سَعَةٍ(نسبت به وظیفه ی عملیه)حَتَّى يَلْقَاهُ. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ بَابِ التَّسْلِيمِ وَسِعَكَ.
مرحوم اصفهانی دو اشکال کرده است :
1- فرض روایت در فرض حضور امام علیه السلام است.
2- این روایت دلالت بر توقف می کند نه تخییر.
اشکال سومی که به نظر ما می آید این است که این سعه، توسعه ی حیثی است و اثبات عدم کلفت از ناحیه ی دو روایت متعارض می کند و فقط بر تساقط دلالت می کند.
مرحوم خوئی اشکال دیگری فرمودند: مفاد این روایت، تخییر در مسأله ی دوران بین محذورین است و حکم علی القاعده را بیان می کند.
مرحوم اصفهانی دو اشکال کرده است :
1- فرض روایت در فرض حضور امام علیه السلام است.
2- این روایت دلالت بر توقف می کند نه تخییر.
اشکال سومی که به نظر ما می آید این است که این سعه، توسعه ی حیثی است و اثبات عدم کلفت از ناحیه ی دو روایت متعارض می کند و فقط بر تساقط دلالت می کند.
مرحوم خوئی اشکال دیگری فرمودند: مفاد این روایت، تخییر در مسأله ی دوران بین محذورین است و حکم علی القاعده را بیان می کند.