علیرضا عسکری
2019/04/16, 09:20
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی روایت علی ابن مهزیار
ادامه اشکالات به دلالت روایت بر تخییر
اشکال دوم
این روایت اصلا مربوط به باب تعارض نیست زیرا مقام ما در جایی است که تعارض مستقر بوده و جمع عرفی وجود نداشته باشد در حالی که در این روایت جمع عرفی وجود دارد. و لذا توسعه و تخییر در آن واقعی است .یعنی واقعا هردو حکم صحیحند و مکلف واقعا مخییر است نه اینکه حکم واقعی یکی است و مکلف ظاهرا مخیر باشد.
دلیل بر وجود جمع عرفی
زیرا در یک روایت آمده است که «صلهما فی المحمل» و این صریح در جواز است و اینکه میتواند برروی محمل نیز بخواند نه اینکه تنها باید روی محمل بخواند و برروی زمین درست نباشد . در روایت دیگر آمده است که «لا تصلهما الا علی الارض» و این ظهور در مشروعیت دارد اما با قرینه روایت اول ، آن را حمل بر کراهت میکنیم و لذا تهافتی بین دو روایت وجود ندارد.و ضابطه جمع عرفی مذکور در کلام علما که عبارت است از اینکه اگر دو مضمون (نه دو عبارت) در کلام واحد باشند و عرف آن کلام را بپذیرد و تهافتی بین آنها نبیند ؛ در اینجا وجود دارد.
ان قلت : اگر جمع عرفی وجود داشته باشد پس دلیل بر سوال از تعارض چیست؟
قلت : به دلیل تحتمال عدم صدور یکی از دوروایت ، شخص از امام سوال کرده است.
اشکال سوم
در روایت جمع عرفی وجود نداشته باشد و دوروایت متعارض باشند اما با این وجود بازهم احتمال تخییر واقعی داده میشود و در این فرض امام حکم به تخییر کرده اند.ونمیتوان از این مفروض به جایی که احتمال تخییر واقعی داده نمیشود تعدی کرد و روایت دارای عموم یا اطلاق نیست و الغای خصوصیت نیز وجود ندارد.و اتفاقا محل بحث ما جایی است که احتمال تخییر واقعی داده نشودو یکی از دو روایت متعین باشد به صورتی که اگر ما بودیم و قاعده اولی ، باید احتیاط نموده و بین آنها جمع میکردیم.
نتیجتا اینکه سند روایت تمام اما دلالت آن نا تمام است.
بررسی روایت علی ابن مهزیار
ادامه اشکالات به دلالت روایت بر تخییر
اشکال دوم
این روایت اصلا مربوط به باب تعارض نیست زیرا مقام ما در جایی است که تعارض مستقر بوده و جمع عرفی وجود نداشته باشد در حالی که در این روایت جمع عرفی وجود دارد. و لذا توسعه و تخییر در آن واقعی است .یعنی واقعا هردو حکم صحیحند و مکلف واقعا مخییر است نه اینکه حکم واقعی یکی است و مکلف ظاهرا مخیر باشد.
دلیل بر وجود جمع عرفی
زیرا در یک روایت آمده است که «صلهما فی المحمل» و این صریح در جواز است و اینکه میتواند برروی محمل نیز بخواند نه اینکه تنها باید روی محمل بخواند و برروی زمین درست نباشد . در روایت دیگر آمده است که «لا تصلهما الا علی الارض» و این ظهور در مشروعیت دارد اما با قرینه روایت اول ، آن را حمل بر کراهت میکنیم و لذا تهافتی بین دو روایت وجود ندارد.و ضابطه جمع عرفی مذکور در کلام علما که عبارت است از اینکه اگر دو مضمون (نه دو عبارت) در کلام واحد باشند و عرف آن کلام را بپذیرد و تهافتی بین آنها نبیند ؛ در اینجا وجود دارد.
ان قلت : اگر جمع عرفی وجود داشته باشد پس دلیل بر سوال از تعارض چیست؟
قلت : به دلیل تحتمال عدم صدور یکی از دوروایت ، شخص از امام سوال کرده است.
اشکال سوم
در روایت جمع عرفی وجود نداشته باشد و دوروایت متعارض باشند اما با این وجود بازهم احتمال تخییر واقعی داده میشود و در این فرض امام حکم به تخییر کرده اند.ونمیتوان از این مفروض به جایی که احتمال تخییر واقعی داده نمیشود تعدی کرد و روایت دارای عموم یا اطلاق نیست و الغای خصوصیت نیز وجود ندارد.و اتفاقا محل بحث ما جایی است که احتمال تخییر واقعی داده نشودو یکی از دو روایت متعین باشد به صورتی که اگر ما بودیم و قاعده اولی ، باید احتیاط نموده و بین آنها جمع میکردیم.
نتیجتا اینکه سند روایت تمام اما دلالت آن نا تمام است.