ورود

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقریر درس فقه شنبه 17 فروردین



حائری علی اصغر
2019/04/09, 10:47
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بحث در استدلال برای وجوب مطلق دفع منکر بود ؛ تمسک به دلیل عقلی و لفظی وجوب نهی از منکر گذشت و ملازمه عرفیه از محقق نائینی مقبول واقع گشت.
دلیل سوم : کلام منقول از حضرت مسیح علیه السلام
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ الْمَسِيحُ ع يَقُولُ إِنَّ التَّارِكَ شِفَاءَ الْمَجْرُوحِ مِنْ جُرْحِهِ شَرِيكٌ لِجَارِحِهِ لَا مَحَالَةَ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْجَارِحَ أَرَادَ فَسَادَ الْمَجْرُوحِ وَ التَّارِكَ لِإِشْفَائِهِ لَمْ يَشَأْ صَلَاحَهُ فَإِذَا لَمْ يَشَأْ صَلَاحَهُ فَقَدْ شَاءَ فَسَادَهُ اضْطِرَاراً فَكَذَلِكَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ غَيْرَ أَهْلِهَا فَتَجْهَلُوا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَأْثَمُوا وَ لْيَكُنْ أَحَدُكُمْ بِمَنْزِلَةِ الطَّبِيبِ الْمُدَاوِي إِنْ رَأَى مَوْضِعاً لِدَوَائِهِ وَ إِلَّا أَمْسَكَ.»
تقریب اول
طبیب مداوی هم برای رفع مرض مداوی است ، هم برای پیشگیری از مرض مداوی است ؛ به منزله¬ی او بودن هم اینست که اگر شخصی گناه کرد ، او را نجات دهیم و هم اینست که نگذاریم کسی گناه کند و مانع گناه کردن بشویم.
مناقشه
واژه¬های «مداوی» و «دواء» عرفاً ظهور دارند در آنچه برای رفع مرض واقع می¬شود و برای پیشگیری مثلا می¬گویند واکسینه کردن و واکسن.
پاسخ
ظاهرا همه را «دواء» می¬گویند ؛ هرچه بر خلاف مرض باشد دواء است چه برای پیشگیری از مرض چه برای رفع مرض.
تقریب دوم
اگر تقریب اول تمام نباشد (یا به اینکه مناقشه تمام باشد یا اینکه احتمال قابل اعتنائی ایجاد کند) اینگونه استدلال می¬کنیم :
صغری : قید «المداوی» در این روایت قید وارد مورد غالب است و چون غالب طبیب¬ها مداوِی و معالج هستند تعبیر اینگونه وارد شده.
کبری : قید وارد مورد غالب ، تضییقی برای مورد حکم ایجاد نمی¬کند و مفهوم ندارد خصوصا اگر مناسبات حکم و موضوع ، مقتضی عدم تضییق حکم باشد.
نتیجه : این قید غالبی است و کأنّ در روایت اینگونه آمده باشد «ولیکن أحدکم بمنزلة الطبیب» مانند «و ربائبکم اللاتی فی حجورکم» که «فی حجورکم» قید وارد مورد غالب است و حکم را مختص به ربائبی که به خانه همسر جدید آمده¬اند نمی¬کند.
مناقشة در صغری
در انتهاء روایت فرموده «إِنْ رَأَى مَوْضِعاً لِدَوَائِهِ وَ إِلَّا أَمْسَكَ» پس معلوم است آنچه مدّ نظر بوده و خصوصیت داشته مداوا و تداوی طبیب بوده و نمی¬توان گفت که این قید «المداوی» در ترتب حکم ، بی تأثیر است. اگر قید وارد مورد غالب بود و در ترتب حکم خصوصیت نداشت ، وجهی برای این تفصیل در مورد مداوا کردن طبیب نبود.
پاسخ به مناقشة
این عبارت ، بیان یکی از آثارِ اینست که انسان به منزله طبیب باشد و موجب نمی¬شود که حکم ، اختصاص به رفع مرض داشته باشد. اگر انسان به منزله طبیب باشد آثار متعددی دارد از جمله اینکه اگر موضعی برای دوائش ببیند مداوی خواهد بود.

دلیل چهارم : صحیحه ابن سنان
«وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ أُمِّي لَا تَدْفَعُ يَدَ لَامِسٍ‏ قَالَ فَاحْبِسْهَا قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ فَامْنَعْ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهَا قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ فَقَيِّدْهَا فَإِنَّكَ لَا تَبَرُّهَا بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»
سابقا توضیحش گذشت که مورد این روایت ، دفع منکر است و شرایط امر به معروف و نهی از منکر در اینجا وجود ندارد ؛ ولی از آن جهت که موردش عظائم أمور است فقط بهمین مقدار ، وجوب دفع منکر را اثبات می¬کند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ
[1] الکافی ؛ 8 ؛ 345 ؛ 545.
[2] مقرر: «مداوا» ظهور دارد در اینکه کسی بیماری دارد و به او دواء می¬دهند. تداوی و مداوا به معنای معالجه کردن است و معالجه کردن هم برای رفع است نه دفع ؛ فلذا ظاهرا پاسخی که به این مناقشه بیان شده صحیح نمی¬باشد والله العالم.
[3] الفقیه ج4 ص72.