محمد اشعری
2019/03/16, 23:42
وجه دوم: تمسک به دلیل نفی حرج نسبت به قطع حجر
جواهر: برخی گفته اند: افرادی که در مدینه زندگی می کنندبا توجه به اینکه در اطرف مدینه باغها و مزارعی وجود دارد اگر قائل به حرمت قطع حجر و جمع کردن علف ها و بوته ها شویم مستلزم حرج برای این افراد است. اما نسبت به مکه در اطراف ان مزرعه و باغی نیست تا حرمت قطع منجر به حرج شود.
اشکال:(صاحب جواهر)
در آن روایات امده که نباید این کار انجام شود و در جایی که در خوده روایات آمده جای تمسک به دلیل نفی حرج نیست. قاعده لاخرج ناظر به احکام مجعوله در شریعت است احکامی که به طبعه حرج ندارد بلکه اطلاق آن موجب وقوع در حرج است در این موارد دلیل لاحرج وجوب آن را نفی می کند.
ولی در مواردی که حکم در اصلش حرج دارد دلیل لاحرج نسبت به آن حکومتی ندارد. زیرا در اینصورت منجر به الغاء دلیل به اصله می شود و آن دلیل به کلی ملغی میشود. البته در این موارد هم موارد بیشتر حرج که به اطلاق شامل آنها می شود دلیل لاحرج آن را نفی می کند.
وجه سوم: لو کان لبان
ااگر در این گونه امور مبتلی به حکمی الزامی آمده بود بایدروشن می شد با اینکه روش فقها رد این بوده که حتی موار د مستحب حج را ذک کده ااتد چه رسد به واجبات و محرمات که نسبته به آنها اهتمام داشته اند
اینکه حرمت واضح نشده و بلکه در کلمات فقها خلاف ان امده است نشان می دهد حرمتی وجود ندارد
اگر در این بحث قائل به حرمت شدیم، آیا از نظر وضعی این صید و قطع شجر منجر به کفاره می شود یا خیر؟ در حرم مکه موجب کفاره است.
جواهر: برخی گفته اند: افرادی که در مدینه زندگی می کنندبا توجه به اینکه در اطرف مدینه باغها و مزارعی وجود دارد اگر قائل به حرمت قطع حجر و جمع کردن علف ها و بوته ها شویم مستلزم حرج برای این افراد است. اما نسبت به مکه در اطراف ان مزرعه و باغی نیست تا حرمت قطع منجر به حرج شود.
اشکال:(صاحب جواهر)
در آن روایات امده که نباید این کار انجام شود و در جایی که در خوده روایات آمده جای تمسک به دلیل نفی حرج نیست. قاعده لاخرج ناظر به احکام مجعوله در شریعت است احکامی که به طبعه حرج ندارد بلکه اطلاق آن موجب وقوع در حرج است در این موارد دلیل لاحرج وجوب آن را نفی می کند.
ولی در مواردی که حکم در اصلش حرج دارد دلیل لاحرج نسبت به آن حکومتی ندارد. زیرا در اینصورت منجر به الغاء دلیل به اصله می شود و آن دلیل به کلی ملغی میشود. البته در این موارد هم موارد بیشتر حرج که به اطلاق شامل آنها می شود دلیل لاحرج آن را نفی می کند.
وجه سوم: لو کان لبان
ااگر در این گونه امور مبتلی به حکمی الزامی آمده بود بایدروشن می شد با اینکه روش فقها رد این بوده که حتی موار د مستحب حج را ذک کده ااتد چه رسد به واجبات و محرمات که نسبته به آنها اهتمام داشته اند
اینکه حرمت واضح نشده و بلکه در کلمات فقها خلاف ان امده است نشان می دهد حرمتی وجود ندارد
اگر در این بحث قائل به حرمت شدیم، آیا از نظر وضعی این صید و قطع شجر منجر به کفاره می شود یا خیر؟ در حرم مکه موجب کفاره است.