سید محسن منافی
2019/03/12, 08:26
7- شکر منعم: مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء فرموده است: هما راجحان واجبان في محلّ الوجوب، مندوبان في محلّ الندب، مع جمع الشرائط الاتية عقلًا؛ لدخولهما في باب شُكر المُنعِم، و نُصرة اللّه، و تقوية الدين، و الشرع المُبين.
یکی از راه های شکر، صرف امکانات در راه تحصیل مطلوب خداوند است.
8- اصلاح جامعه(اگر جامعه صالح نیست.) یا ابقاء مصالح.
9- قاعده ی لطف: همان طور که از باب لطف بر خداوند لازم است که پیامبران و امامانی را بفرستد، بر عباد هم واجب است که مردم را به سوی خداوند و احکامش دعوت کنند.
10- دفع ضرر مقطوع یا محتمل دنیوی منتسب به شخص: ضرر گناه کردن دیگران در نهایت، بر اثر خراب شدن جامعه، به خود شخص(ناهی از منکر) بر می گردد.
11- دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی منتسب به شخص: شخص اگر نهی از منکر نکند، خودش بعداً به گناه می افتد.
12- دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی نسبت به عزائم امور: اگر نهی از منکر نکند، موجب اندراس دین می شود.
۱۳- دفع الضرر الدنیوی المحتمل او المقطوع عن الغیر: عقل و وجدان حکم میکند که دفع ضرر دنیوی از غیر واجب است، و دفع منکر مقدمهی دفع ضررهای دنیویِ گناهان از غیر است، پس دفع منکر هم واجب است.
۱۴- دفع الضرر الاخروی المحتمل او المقطوع عن الغیر: عقل و فطرت انسانی میگوید که دفع ضرر اخروی از غیر واجب است، و دفع منکر مقدمهی دفع ضررهای اخرویِ گناهان از غیر است، پس دفع منکر هم واجب است. چه اشکالی دارد که مردم را بهزور به بهشت ببریم؟!
۱۵- حق الطاعه: این مسلک، انکار قاعدهی «قبح عقاب بلا بیان» است؛ همین که عبد احتمال تکلیف بدهد، مادامی که حجتی از طرف مولی بر جواز مخالفت با آن تکلیف محتمل نرسیده باشد، اگرچه فحص کند و بیانی از مولی بر تکلیف پیدانکند، مخالفت با چنین تکلیف محتملی هم باعث استحقاق عقوبت است. در مانحنفیه احتمال میدهیم دفع منکر واجب باشد، پس طبق مسلک «حق الطاعه» مجرد احتمال وجوب دفع منکر، منجِّز چنین تکلیفی در صورت وجود است؛ یعنی اگر تکلیف «وجوب دفع منکر» در واقع وجود داشته باشد، بیانی از طرف مولی بر این وجوب لازم نیست، بلکه مجرد «احتمال» منجِّز چنین تکلیفی بوده مخالفت با آن موجب استحقاق عقوبت است.
پس به این تقاریب، دفع منکر عقلاً واجب است. از این وجوب عقلی، وجوب شرعی را به دو تقریر حکومت و کشف میتوان نتیجه گرفت.
یکی از راه های شکر، صرف امکانات در راه تحصیل مطلوب خداوند است.
8- اصلاح جامعه(اگر جامعه صالح نیست.) یا ابقاء مصالح.
9- قاعده ی لطف: همان طور که از باب لطف بر خداوند لازم است که پیامبران و امامانی را بفرستد، بر عباد هم واجب است که مردم را به سوی خداوند و احکامش دعوت کنند.
10- دفع ضرر مقطوع یا محتمل دنیوی منتسب به شخص: ضرر گناه کردن دیگران در نهایت، بر اثر خراب شدن جامعه، به خود شخص(ناهی از منکر) بر می گردد.
11- دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی منتسب به شخص: شخص اگر نهی از منکر نکند، خودش بعداً به گناه می افتد.
12- دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی نسبت به عزائم امور: اگر نهی از منکر نکند، موجب اندراس دین می شود.
۱۳- دفع الضرر الدنیوی المحتمل او المقطوع عن الغیر: عقل و وجدان حکم میکند که دفع ضرر دنیوی از غیر واجب است، و دفع منکر مقدمهی دفع ضررهای دنیویِ گناهان از غیر است، پس دفع منکر هم واجب است.
۱۴- دفع الضرر الاخروی المحتمل او المقطوع عن الغیر: عقل و فطرت انسانی میگوید که دفع ضرر اخروی از غیر واجب است، و دفع منکر مقدمهی دفع ضررهای اخرویِ گناهان از غیر است، پس دفع منکر هم واجب است. چه اشکالی دارد که مردم را بهزور به بهشت ببریم؟!
۱۵- حق الطاعه: این مسلک، انکار قاعدهی «قبح عقاب بلا بیان» است؛ همین که عبد احتمال تکلیف بدهد، مادامی که حجتی از طرف مولی بر جواز مخالفت با آن تکلیف محتمل نرسیده باشد، اگرچه فحص کند و بیانی از مولی بر تکلیف پیدانکند، مخالفت با چنین تکلیف محتملی هم باعث استحقاق عقوبت است. در مانحنفیه احتمال میدهیم دفع منکر واجب باشد، پس طبق مسلک «حق الطاعه» مجرد احتمال وجوب دفع منکر، منجِّز چنین تکلیفی در صورت وجود است؛ یعنی اگر تکلیف «وجوب دفع منکر» در واقع وجود داشته باشد، بیانی از طرف مولی بر این وجوب لازم نیست، بلکه مجرد «احتمال» منجِّز چنین تکلیفی بوده مخالفت با آن موجب استحقاق عقوبت است.
پس به این تقاریب، دفع منکر عقلاً واجب است. از این وجوب عقلی، وجوب شرعی را به دو تقریر حکومت و کشف میتوان نتیجه گرفت.