حائری علی اصغر
2019/03/11, 18:10
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مناقشه چهارم
در این مناقشه ، منبّهاتی ذکر شده برای اثبات اینکه عقل ، چنان حکمی که بیان شده ندارد. این مناقشه از نظر روش ، روش صحیحی دارد بخلاف مناقشه قبلی. اما منبّهات :
1. مرحوم ایروانی فرموده هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که برای دفع منکر بصورت عموم ، مردم را اینگونه از معصیت عاجز کنیم که مثلا جز بقدر رمق حیات ، چیزی برای خوردن و آشامیدن نیابند (و مثلا اینگونه گرانی را هم توجیه کنیم!!!).
2. مرحوم ایروانی فرموده هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که ترک تناکح و تناسل لازم است تا مبادا مرتکب گناهی بوجود بیاید. [1]
3. مرحوم محقق داماد می¬فرمود هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که اگر مردی خوشگل و خوش¬قیافه است لازم است چهره¬اش را من باب دفع منکر از دیگران پنهان و پوشیده بدارد تا مبادا کسی به گناه نیافتد.
پاسخ مناقشه
اگر کسی ادعای مدرَک عقلی بنحو مطلق (یا حکم عقلی تنجیزی) کرد ، این مناقشه می¬تواند منبّهی برای او باشد مبنی بر اینکه چنین درک عقلی یا حکم عقلی وجود ندارد و یک مثال نقض هم برای ردّ آن کافیست.
ولکن امام رضوان الله علیه فرمودند که این حکم عقل تعلیقی است و اگر خود مولا نهی کند از دفع منکر یا تجویز کند ترک دفع منکر را در آنصورت این مناقشه وارد نیست.
این نمونه¬هایی که بعنوان مناقشه بیان شده ، به ضرورت دین و سیره اهل البیت علیهم السلام و ادله مطلقه دیگر ، قطع داریم شارع از ما اینگونه منع منکر را نخواسته و چون حکم عقل ، معلّق بود این موارد نقض ، اشکال به حکم عقل نمی¬شود.
التحقیق
اینکه دلیل عقل را بر مدعا بپذیریم یا نه ، یا اینکه این مناقشات به دلیل عقل وارد است یا نه ، مبتنی بر اینست که دلیل عقلی اقامه شده بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه است. آنچه در آن مقام ادعا شده دوازده عنوان است که به بیان عناوین اکتفاء می¬کنیم :
1. «لزوم صیانة المولی عن الهتک و عدم الاحترام»
2. «لزوم اعانة المولی فی الوصول الی اهدافه و اغراضه» (این اهداف و اغراض از تکالیف است)
3. «صیانة المولی عن التألّم و الغضب و عدم الرضا» (این عناوین به یک معنی در مورد خدا تصویر ندارد ولی در نفس نبوی و ولوی تصویر دارد)
4. چون اطاعت ، حسن الزامی قطعی دارد پس استقامه فرائض ، معلوم الحُسن است و امر به معروف و نهی از منکر نیز مقدمه استقامه فرائض است.
5. چون هرچه خدا به آن امر کرده حسن ذاتی دارد و هرچه خدا از آن نهی کرده قبح ذاتی دارد ، استقامه فرائض حُسن الزامی دارند و امر به معروف و نهی از منکر نیز مقدمه استقامه فرائض است.
6. اگر فرائض در جامعه کنار گذاشته شود ، اختلال نظام پیش می¬آید و امر به معروف و نهی از منکر ، مقدمه حفظ و عدم اختلال نظام هستند.
7. امر به معروف و نهی از منکر از باب شکر منعم واجب هستند ؛ شکر عبد نسبت به ملا اینست که امکاناتی که مولا در اختیار او گذاشته در راستای تحقق اغراض و اهداف مولا صرف کند فلذا یکی از مظاهر شکر خدا اینست که از مخالفت با خدا جلوگیری کند تا غرض خدا نسبت به آن شخص حاصل شود.
8. حکمت اقتضاء می کند که جامعه اصلاح شود یا اگر صالح است ، صلاحش باقی بماند فلذا باید مانع فساد جامعه شده و از منکرات منع کنیم ؛ ترک امر به معروف و نهی از منکر خودش کمک به افساد جامعه است.
9. قاعده لطف مقتضی وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. لطف اینست که حکیمی ، عباد را به آنچه مصلحتشان است تقریب کند و از هرچه مفسده شان است تبعید نماید. لطف از مصادیق عدل است و لزومش اختصاص به خالق تعالی ندارد.
10. دفع ضرر محتمل یا مقطوع دنیوی واجب است. اگر در جامعه گناه شود ، ضررش برای همه است نه فقط برای عاصی فلذا هرکس برای دفع ضرر از خودش و هرآنکس که اهتمام به ایشان دارد ، باید از منکر منع کند.
11. دفع ضرر محتمل یا مقطوع اخروی واجب است.
12. دفع ضرر مقطوع یا محتمل نسبت به عظائم الأمور مانند اندراس شریعت واجب است.
اگر افراد با گناه برخورد و مواجهه نکنند ، قسمتی از دین به مرور زمان مندرس و فراموش می شود.
13. دفع ضرر مقطوع یا محتمل دنیوی از دیگران واجب است.
14. دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی از دیگران واجب است.
15. حکم عقل بناء بر نظریّه حقّ الطاعة ؛ صرف احتمال وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای لزوم اتیانش کافی است.
حقّ بحث اینست که هرکس می¬خواهد ببیند دلیل عقلی وجوب امر به معروف و نهی از منکر ، مقتضی وجوب دفع منکر هست یا نیست و اگر هست به چه میزان است ، دلیل حق را اختیار کرده و مقتضای آن را بسنجد.
[1] حاشیة المکاسب للإیروانی ، ج1 ، ص16 : «[یمکن] أن يكون للشروع في الحرام مدخليّة في وجوب الدّفع إذ لا يمكن الالتزام بوجوب دفع المنكر عموما و وجوب تعجيز الناس عن المعاصي بسدّ باب المأكل و المشرب عليهم إلّا بقدر رمق الحياة و وجوب ترك التّناكح و التّناسل كي لا يوجد مرتكب ذنب».
مناقشه چهارم
در این مناقشه ، منبّهاتی ذکر شده برای اثبات اینکه عقل ، چنان حکمی که بیان شده ندارد. این مناقشه از نظر روش ، روش صحیحی دارد بخلاف مناقشه قبلی. اما منبّهات :
1. مرحوم ایروانی فرموده هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که برای دفع منکر بصورت عموم ، مردم را اینگونه از معصیت عاجز کنیم که مثلا جز بقدر رمق حیات ، چیزی برای خوردن و آشامیدن نیابند (و مثلا اینگونه گرانی را هم توجیه کنیم!!!).
2. مرحوم ایروانی فرموده هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که ترک تناکح و تناسل لازم است تا مبادا مرتکب گناهی بوجود بیاید. [1]
3. مرحوم محقق داماد می¬فرمود هیچ فقیهی ملتزم نمی¬شود که اگر مردی خوشگل و خوش¬قیافه است لازم است چهره¬اش را من باب دفع منکر از دیگران پنهان و پوشیده بدارد تا مبادا کسی به گناه نیافتد.
پاسخ مناقشه
اگر کسی ادعای مدرَک عقلی بنحو مطلق (یا حکم عقلی تنجیزی) کرد ، این مناقشه می¬تواند منبّهی برای او باشد مبنی بر اینکه چنین درک عقلی یا حکم عقلی وجود ندارد و یک مثال نقض هم برای ردّ آن کافیست.
ولکن امام رضوان الله علیه فرمودند که این حکم عقل تعلیقی است و اگر خود مولا نهی کند از دفع منکر یا تجویز کند ترک دفع منکر را در آنصورت این مناقشه وارد نیست.
این نمونه¬هایی که بعنوان مناقشه بیان شده ، به ضرورت دین و سیره اهل البیت علیهم السلام و ادله مطلقه دیگر ، قطع داریم شارع از ما اینگونه منع منکر را نخواسته و چون حکم عقل ، معلّق بود این موارد نقض ، اشکال به حکم عقل نمی¬شود.
التحقیق
اینکه دلیل عقل را بر مدعا بپذیریم یا نه ، یا اینکه این مناقشات به دلیل عقل وارد است یا نه ، مبتنی بر اینست که دلیل عقلی اقامه شده بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه است. آنچه در آن مقام ادعا شده دوازده عنوان است که به بیان عناوین اکتفاء می¬کنیم :
1. «لزوم صیانة المولی عن الهتک و عدم الاحترام»
2. «لزوم اعانة المولی فی الوصول الی اهدافه و اغراضه» (این اهداف و اغراض از تکالیف است)
3. «صیانة المولی عن التألّم و الغضب و عدم الرضا» (این عناوین به یک معنی در مورد خدا تصویر ندارد ولی در نفس نبوی و ولوی تصویر دارد)
4. چون اطاعت ، حسن الزامی قطعی دارد پس استقامه فرائض ، معلوم الحُسن است و امر به معروف و نهی از منکر نیز مقدمه استقامه فرائض است.
5. چون هرچه خدا به آن امر کرده حسن ذاتی دارد و هرچه خدا از آن نهی کرده قبح ذاتی دارد ، استقامه فرائض حُسن الزامی دارند و امر به معروف و نهی از منکر نیز مقدمه استقامه فرائض است.
6. اگر فرائض در جامعه کنار گذاشته شود ، اختلال نظام پیش می¬آید و امر به معروف و نهی از منکر ، مقدمه حفظ و عدم اختلال نظام هستند.
7. امر به معروف و نهی از منکر از باب شکر منعم واجب هستند ؛ شکر عبد نسبت به ملا اینست که امکاناتی که مولا در اختیار او گذاشته در راستای تحقق اغراض و اهداف مولا صرف کند فلذا یکی از مظاهر شکر خدا اینست که از مخالفت با خدا جلوگیری کند تا غرض خدا نسبت به آن شخص حاصل شود.
8. حکمت اقتضاء می کند که جامعه اصلاح شود یا اگر صالح است ، صلاحش باقی بماند فلذا باید مانع فساد جامعه شده و از منکرات منع کنیم ؛ ترک امر به معروف و نهی از منکر خودش کمک به افساد جامعه است.
9. قاعده لطف مقتضی وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. لطف اینست که حکیمی ، عباد را به آنچه مصلحتشان است تقریب کند و از هرچه مفسده شان است تبعید نماید. لطف از مصادیق عدل است و لزومش اختصاص به خالق تعالی ندارد.
10. دفع ضرر محتمل یا مقطوع دنیوی واجب است. اگر در جامعه گناه شود ، ضررش برای همه است نه فقط برای عاصی فلذا هرکس برای دفع ضرر از خودش و هرآنکس که اهتمام به ایشان دارد ، باید از منکر منع کند.
11. دفع ضرر محتمل یا مقطوع اخروی واجب است.
12. دفع ضرر مقطوع یا محتمل نسبت به عظائم الأمور مانند اندراس شریعت واجب است.
اگر افراد با گناه برخورد و مواجهه نکنند ، قسمتی از دین به مرور زمان مندرس و فراموش می شود.
13. دفع ضرر مقطوع یا محتمل دنیوی از دیگران واجب است.
14. دفع ضرر مقطوع یا محتمل اخروی از دیگران واجب است.
15. حکم عقل بناء بر نظریّه حقّ الطاعة ؛ صرف احتمال وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای لزوم اتیانش کافی است.
حقّ بحث اینست که هرکس می¬خواهد ببیند دلیل عقلی وجوب امر به معروف و نهی از منکر ، مقتضی وجوب دفع منکر هست یا نیست و اگر هست به چه میزان است ، دلیل حق را اختیار کرده و مقتضای آن را بسنجد.
[1] حاشیة المکاسب للإیروانی ، ج1 ، ص16 : «[یمکن] أن يكون للشروع في الحرام مدخليّة في وجوب الدّفع إذ لا يمكن الالتزام بوجوب دفع المنكر عموما و وجوب تعجيز الناس عن المعاصي بسدّ باب المأكل و المشرب عليهم إلّا بقدر رمق الحياة و وجوب ترك التّناكح و التّناسل كي لا يوجد مرتكب ذنب».