PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خارج اصول



محمد اشعری
2019/02/25, 12:20
رسیدیم به روایات چهارم روایت حارث بن مغیره، مرحوم طبرسی در احتجاج از حارث نقل می کند
اذا سمعت من اصحابک الحدیث و کلهم ثقه موسع علیک...
گفته شده ظاهر این روایت در فرض تعارض دو حدیث اگر در هر دو راوی ثقه باشند شما مخیری تا به محضر امام مشرف شوی و حکم وامقعی را بپرسی
اشکالات:
1. مرحوم خویی: این روایت مختص به فرض تعارض نیست بلکه دلیل بر حجیت خبر ثقه به طور عام است
قبلا گفتیم که دلیل حجیت خبر ثقه شامل خبرین متعارضین نمی شود
اشکال:
برفرض که این خبر در مورد حجیت خبر واحد باشد چرا محال است که شامل خبرین متعارضین شود؟ آنی که محال است معذر و منجز بودن یک حکم است
مفاد روایت این است که موسع علیک جایز است بر مکلف
ممکن است کسی از راه دیگری وارد شود و بگوید به دو نکته انصراف دارد از فرض تعارض
a. ارتکاز عقلا بر عدم حجیت خبرین متعارضین است. این ارتکاز به منزله دلیل لبیه متصله موجب انصراف دلیل میشود.
b. از حجیت خبرین متعارضین ولو به نحو ... ترخیص در حکم واقعی لازم می آید. یک خبر می گوید نماز قصر واجب است خبر دیگر می گوید خبر تمام واجب است. شارع اگر بگوید به هر دو خبر می تمامی عمل کنی در واقع ترخیص داده است در ترک واجب معلوم به اجمال! اگر هر دو حجت باشد یعنی هر کدام واجب باشد شارع بلاخره ترخیص در ترک و عمل دیگری داده است. آقای خویی این را قبیح و برخی خلاف ارتکاز عقلاء می دانند.
به نظر ما این ترخیص نه قبیح است نه خلاف ارتکاز عقلاء. عقلا ارتکاز بر تخییر ندارند نه اینکه حکم شارع به تخییر را استیحاش کنند.
اشکال دیگر اینکه اصلا این حدیث ظاهرش این است که فرض تعارض را میگوید
§ اگر نظر به فرض تعارض نداشت چرا فرمود کلهم ثقه؟ ثقه بودن روات چه تاثیری دارد؟ مکر بگوید بیان است برای حجیت خبر مع الواسطه! نمی خواهیم بگیم خبر مع الواسطه نادر بوده، منتهی مشکل این است که در خبر مع الواسطه من سماع نمی کنم مگر از روای اخر که یک نفر است. علاوه بر اینکه بعید است امام برای حجیت خبر، کند روی خبر مع الواسطه با توجه به کثرت اخبار بی واسطه
اما یک قرینه مقابل هم داریم که اگر نبود ظاهر کلهم ثقه نظر به عام مجموعی دارد و تناسب دارد با انیکه اگر اخبار متعارضه روات هر دو همه ثقه بودند مخیری. اما مشکل این است که قرینه دیگری در مقابل داریم اگر نظر به فرض تعارض داشت چرا فرمود الحدیث و نفرمود مثلا حدیثان
عرف می گیود من متحیر می مانم شاید راوی درست نقل به معنا نکرده
وجه دیگر
خبر ثقه حجت است ولو بعد از رویت امام است لذا معلو می شود فرض تعارض خبرین است
اشکال دیگر

وجه سوم
حجیت خبر ثقه با تعبیر موسع علیک تناسب ندارد باید می گفت فاعمل به
اشکال:
اشکالی ندارد چون می گوید