PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یکشنبه 28 بهمن ماه _ فقه استاد قائنی-قسامه



علیرضا عسکری
2019/02/23, 14:40
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه 28 بهمن ماه _ فقه استاد قائنی-قسامه

ادامه بحث در اشتراط لوث
معروف بین فقها اعتبار لوث بود و درکلمات عده ای بر ان ادعای اجماع شده و صاحب جوهر نیز این ادعا را پذیرفته اند.خلاف به کوفی نسبت داده شده است و از فقهای ما نیز از مرحوم اردبیلی تردید حکایت دارد.
در کلمات قوم از جمله اقای خوئی بر مسئله استدلال به نصوص و روایات شده است.
یک روایت معتبره زراره بود که دلالت آن نسبتا قابل قبول بود ولو نیاز به الغاء خصوصیت بود و عنوان متهمی که در روایت آمده بود(الرجل المعروف بالشر المتهم)به این مطلب دلالت داشت.
در این روایت یا نسخه معروف به شر بود یا اگر نسخه مروف به ستر میبود ، یعنی معروف به پنهان کاری و این ستر با ستری که در روایت ابی یعفور در ضابطه عدالت وجود دارد، فرق دارد زیرا این ستر اماره بر اتهام است نه عدالت.یعنی میدانیم پنهان کاری دارد و ستر گناه میکند.اما انجا ستر یعنی اماره بر عدالت و یعنی اینکه شخص اهل پاکدامنی و عفت باشد. نه اینکه انسان گنهکاری باشد ولی ساتر باشد.
اما در اینجا اتهام با معروف به ستری که اماره بر عدالت است نمی سازد پس یعنی ستری که پنهان کاریست و گنهکار است.

دومین روایت
عبارت بود از صحیحه ثانیه زراره
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَتِ الْقَسَامَةُ احْتِيَاطاً لِلنَّاسِ- لِكَيْمَا إِذَا أَرَادَ الْفَاسِقُ أَنْ يَقْتُلَ رَجُلًا- أَوْ يَغْتَالَ رَجُلًا حَيْثُ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ- خَافَ ذَلِكَ فَامْتَنَعَ مِنَ الْقَتْلِ.(وسائل الشيعة، ج‌29، ص:151)
وجه استدلال : لکیما اذا اراد الفاسق
در این روایت دلالتی بر اعتبار لوث وجود ندارد.زیرا در اینجا لفظ مظنون الفاسقیت یا معروف الفسق بودن وجود ندارد.تلقی اقای خوئی از الفاسق یعنی معلن به فسق و اگر این مطلب از روایت فهمیده میشد ، روایت بر اتهام فسق و لوثیت دلالت میکرد.اما مفاد روایت این است که قسامه را قرار دادند تا انسان لاابالی از قتل واهه داشته باشد ،که هرچند شخصی او را نمیبیند اما ممکن است به قسامه او را اعدام کنندودلالتی بر لوث ندارد.و تنها یعنی اینکه شخص فاسق و غیر متقی واقعی(نه متجاهر) قتل انجام ندهد.پس اگر موکد لوث نباشد ، منافاتی هم با اطلاقات ندارد.

روایت سوم
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ «2» عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَسَامَةِ فَقَالَ- الْحُقُوقُ كُلُّهَا الْبَيِّنَةُ عَلَى الْمُدَّعِي.... وَ قَالَ إِنَّمَا حُقِنَ دِمَاءُ الْمُسْلِمِينَ بِالْقَسَامَةِ- لِكَيْ إِذَا رَأَى الْفَاجِرُ الْفَاسِقُ فُرْصَةً مِنْ عَدُوِّهِ- حَجَزَهُ مَخَافَةُ الْقَسَامَةِ أَنْ يُقْتَلَ بِهِ فَكَفَّ عَنْ قَتْلِهِ- وَ إِلَّا حَلَّفَ الْمُدَّعَى عَلَيْهِ- قَسَامَةَ خَمْسِينَ رَجُلًا مَا قَتَلْنَا وَ لَا عَلِمْنَا قَاتِلًا- وَ إِلَّا أُغْرِمُوا الدِّيَةَ إِذَا وَجَدُوا قَتِيلًا بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ- إِذَا لَمْ يُقْسِمِ الْمُدَّعُونَ.(وسائل الشيعة، ج‌29، ص:152)
شان این روایت شان روایت دوم زراره است که در آن آمده است الفاجر الفاسق نه المعروف.و شاید آقای خوئی این سخن(فاسق یعنی لوث و کسی که معروف الفسق است) را از باب انصراف گفته اند وگرنه فاسق از باب معنای واقعیه دارند نه معروف و مشهور.
نهایت ممکن است که مورد این باشد که عداوتی بوده و علنی باشد اما این باعث حصر نمیشود.در حالی که این راهم نمیپذیریم.زیرا انسان لاابالی دشمنش را میبیند و میزند و غیر دشمن را که نمیزند.پس وجود قید (عدوه)خصوصیتی نداشته و براین اشتراط لوث دلالت نمیکند.

روایت چهارم
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّمَا وُضِعَتِ الْقَسَامَةُ لِعِلَّةِ الْحَوْطِ يُحْتَاطُ عَلَى النَّاسِ- لِكَيْ إِذَا رَأَى الْفَاجِرُ عَدُوَّهُ فَرَّ مِنْهُ مَخَافَةَ الْقِصَاصِ.(وسائل الشيعة، ج‌29، ص:154)
این روایت نیز مانند روایت دوم زراره است.

عباس نوری
2019/02/26, 06:03
سلام
تذکرات در فایل متنی ضمیمه شد
متن شما کاملا گفتاری است، حتی از آنچه استاد هم بیان می کند گفتاری تر است، طوری که خواننده برای فهم مطلب...