PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال ۱۰ (اشکال مرحوم شیخ به تفصیل میرزای قمی)



رضا اسکندری
2019/02/15, 22:06
سلام
برای جلسه فردا دوستان این قسمت از کلام مرحوم شیخ را توضیح بدن.
«هذا كلّه، مع أنّ التوجيه المذكور لذلك التفصيل- لابتنائه على الفرق بين أصالة عدم الغفلة و الخطأ في فهم المراد، و بين مطلق أصالة عدم القرينة- يوجب عدم كون ظواهر الكتاب من الظنون المخصوصة و إن قلنا بشمول الخطاب للغائبين؛ لعدم جريان أصالة عدم الغفلة في حقّهم مطلقا.
فما ذكره- من ابتناء كون ظواهر الكتاب ظنونا مخصوصة على شمول الخطاب للغائبين- غير سديد؛ لأنّ الظنّ المخصوص إن كان هو الحاصل من المشافهة الناشئ عن ظنّ عدم الغفلة و الخطأ، فلا يجري في حقّ الغائبين و إن قلنا بشمول الخطاب لهم، و إن كان هو الحاصل من أصالة عدم القرينة فهو جار في الغائبين و إن لم يشملهم الخطاب.» (فرائد الاصول، جلد ۱، صفحه ۱۶۶)

ونائی
2019/02/16, 00:32
باسمه تعالی
اشکال سوم شیخ انصاری بر کلام میرزای قمی: کلام میرزای قمی، حتی با توجیه ما هم درست نمی شود. چون مقتضای توجیه ما این است که محقق قمی بین شخص حاضر و غائب فرق بگذارد نه بین مقصود بالافهام و غیر مقصود بالافهام.
نکته اول : احتمال وجود قرینه دو منشأ می تواند داشته باشد : 1. منشأ غفلت (توسط متکلم یا توسط سامع ) 2. احتمال اختفاء قرائن.
سه تعبیر داریم :
1. اصل عدم غفلت » نسبت به منشأ اول مطرح می شود
2. اصل عدم قرینه » نسبت به منشأ دوم مطرح می شود
3. مطلق اصالة عدم القرینه : نسبت به هر دو منشأ مطرح می شود .
نکته دوم : مسلمین بر دو قسم کلی هستند :
1. غائبین :
الف)کسانی که در زمان صدر اسلام بوده اند اما در مجلس ابلاغ وحی نبوده اند .
ب‌) کسانی که در زمان صدر اسلام نبوده اند مثل ما .
2. حاضرین : آنهایی که در مجلس ابلاغ وحی حاضر بودند .

نکته سوم : درباره معیار حجت شدن ظواهر از باب ظن خاص، دو احتمال است:

احتمال اول: معیار، ظن به مراد متکلم باشد که این ظن از راه اصل عدم غفلت پیدا شود.
---> طبق این احتمال، ظواهر آیات برای غائبین، از باب ظن خاص حجت نیست، مطلقا، چه مقصود بالافهام باشند چه نباشند.
احتمال دوم: معیار حجت شدن ظاهر از باب ظن خاص، ظن به مراد متکلم باشد که این ظن از راه مطلق اصالت عدم قرینه پیدا شده است.
----> طبق این احتمال، ظواهر برای غائبین از باب ظن خاص حجت می شود، مطلقا چه مقصود بالافهام باشند و چه نباشند.

»»»لازمه استدلال و توجیه میرزای قمی تفصیل بین حاضرین و غائبین است طبق توجیه باید ظواهر در حق غائبین حجت نباشد چه من قصد بالافهام باشد و چه نباشد زیرا منشأ خطا برای غائب منحصر در غفلت نیست وبرای حاضرین حجت باشد چه من مقصود بالافهام باشند یا نباشند .

محمد جعفر نوروزی
2019/02/16, 10:05
بسم الله الرحمن الرحیم
رب یسر و لاتعسر
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز و حضرت استاد اسکندری حفظه الله
هذا كلّه، مع أنّ التوجيه المذكور لذلك التفصيل- لابتنائه على الفرق بين أصالة عدم الغفلة و الخطأ في فهم المراد، و بين مطلق أصالة عدم القرينة(به این معنا که مقصود بالافهام تنها با اجرای اصاله عدم غفلت، احتمال عقلی غفلت خود یا متکلم را مرتفع می کند و به دلیل این که مقصود بالافهام است و متکلم خود را موظف میداند تا طوری صحبت کند و قیود و قرائن را بیاورد که مقصود بالافهامش مراد او را بفهمد مخاطب احتمال وجود قرینه بر خلاف را نمی دهد و با صرف اجرای اصاله عدم غفلت، ظهور کلام در حقش حجت خواهد بود.اما غیر مقصود بالافهام هرچقدر هم اصاله عدم غفلت اجرا کند او را فائده ای نخواهد داشت چراکه متکلم خود را نسبت به بیان و رساندن قرائن به او موظف نمی داند لذا احتمال زیادی وجود دارد که قرائن را نفهمد و در این حالت طبیعتا نمی تواند اصاله عدم قرینه را اجرا کند و ظهور کلام در حقش حجت نخواهد بود.)- يوجب عدم كون ظواهر الكتاب من الظنون المخصوصة و إن قلنا بشمول الخطاب للغائبين؛ لعدم جريان أصالة عدم الغفلة في حقّهم مطلقا(اگر قرار باشد تفصیل میرزا را بپذیریم و بگوییم درباره کلام روایی نسبت به ما اصاله عدم غفلت پیاده می شود ولی اصاله عدم قرینه پیاده نمی شود لذا ظهورش در حق ما حجت نیست باید به لوازمش پایبند باشیم و بگوییم چون درباره قران کریم هم اصاله عدم قرینه اجرا نمی شود لذا ظواهر قران نیز در حق ما حجت نخواهد بود حتی اگر بگوییم که غائبین هم مقصود بالافهام قران بوده اند. این درحالی است که میرزا به این لازمه پایبند نبوده و ظواهر قران را حجت می داند. این توضیحات طبق این فرض بود که بگوییم شیخ رحمه الله سهو کرده اند و بجای «لعدم جریان اصاله عدم القرینه فی حقهم» اشتباها فرموده باشند «لعدم جریان اصالهه الغفله فی حقهم». اما اگر بگوییم که شیخ سهوی مرتکب نشده و بخواهیم طبق این متن عبارت را توجیه کنیم باید بگوییم اصاله عدم غفلت در حق غائبینی که اتفاقا مقصود بالافهام آیات هم بوده اند جاری نمی شود چون اصاله عدم غفلت مخصوص به جایی است که شخص مشافهه مخاطب متکلم باشد و این اصل درباره غائبین اصلا موضوع پیدا نمی کند. عبارت شیخ در چند خط پایین تر هم ( لأنّ الظنّ المخصوص إن كان هو الحاصل من المشافهة الناشئ عن ظنّ عدم الغفلة و الخطأ،)شاهد این برداشت بوده و نشان می دهد اصاله عدم غفلت تنها در حق مخاطبی که مشافهتا با متکلم صحبت می کرده جریان دارد و در حق غائبین موضوعی نخواده داشت. لذا شیخ می فرماید اگر تفصیل میرزا را که در واقع به جهت فرق گذاشتن بین اصاله عدم غفلت و اصاله عدم قرینه است بپذیریم منجر می شود که ظواهر کتاب در حق مقصودین بالافهامی که غائب بئده اند هم حجت نباشد چراکه اصاله عدم غفلت تنها در حق مشافهین جریان چیدا می کند لذا باید قائل به عدم حجیت ظواهر در حق مقصودین بالافهام غائب باشیم درحالیکه میرزا درصدد این بود ک ظواهر را در حق تمامی کسانی که مقصود بالافهام هستند حجت کند. همین مسئله نشان می دهد که مناط حجیت و عدم حجیت ظواهر مقصود بالافهام بودن یا غیر مقصود بالافهام بودن نبوده و تفصیل بین مقصود و غیر مقصد بالافهام فاقد ارزش و ثمره است.
فما ذكره- من ابتناء كون ظواهر الكتاب ظنونا مخصوصة على شمول الخطاب للغائبين- غير سديد؛ لأنّ الظنّ المخصوص إن كان هو الحاصل من المشافهة الناشئ عن ظنّ عدم الغفلة و الخطأ، فلا يجري في حقّ الغائبين و إن قلنا بشمول الخطاب لهم، و إن كان هو الحاصل من أصالة عدم القرينة فهو جار في الغائبين و إن لم يشملهم الخطاب(در این بخش هم اگر بگوییم شیخ سهوا فرموده اصاله عدم قرینه و مدنظرش اصاله عدم غفلت است واضح خواهد بود ولی اگر بگوییم شیخ رحمه الله سهوی نکرده و عبارت درست است به نظر می رسد که باید این طور توجیه کرد که :
اشکال شیخ به این صورت است که از آنجا که میرزا دلیل حجیت ظواهر را نسبت به غایبین این می داند که آنها هم مقصود بالافهام باشند تا بتوانیم ظواهر را در حق این غائبین از باب ظن خاص حجت کنیم باید ببینیم که منشا این ظن خاص از منظر میرزا چیست ؟:
اگر پشتوانه ی حجیت ظواهر در حق غایبی که مقصود بالافهام است اصالع عدم غفلت است به میرزا می گوییم که اصاله عدم غفلت تنها درباره مخاطبی که مشافه بوده موضوع پیدا می کند و در حق غائب نمی تواند جاری شود و ظواهر را در حق او از باب ظن خاص حجت کند.
اگر پشتوانه ی حجیت ظواهر در حق غائبین مقصود بالافهام را اصاله عدم قرینه است به میرزا اشکال می کنیم که این اصل در حق غائبی که مقصود بالافهام نباشد هم جاری می شود(البته شیخ این اشکال را - اجرای اصاله عدم قرینه در حق غائبین - طبق مبنای خودش مطرح کرده است. شیخ معتقد است که علم اجمالی به وجود قرائن منفصله با فحص فی ما بایدینا منحل به علم تفصیلی و شبهه بدویه می شود وحتی غایبین هم اگر به فحص قرائن بپردازند و پس از پیدا کردن قرائنی که فی ما بایدینا موجود بود احتمال وجود قرائن دیگر را بدهند می توانند اصاله عدم قرینه را اجرا کرده و آن را بدل به شبهه بدویه نمایند. لذا شیخ مطابق با مبنای خودش به میرزا که اتفاقا مخالف با این مبنای شیخ است- و معتقد است علم داریم که ما فی بایدینا بسیار کم تر از آنچیز هایی است که از بین رفته است و فحص در ما فی بایدینا منجر به انحلال این علم نخواهد شد- اشکال می کند.) لذا تفصیل بین مقصود و غیر مقصود بالافهام بودن بی فائده بوده و هیچ تاثیری در حجیت یا عدم حجیت ظواهر نخواهدداشت.

ستار موحدی نیا
2019/02/16, 11:01
مرحوم میرزای قمی برای اثبات مدعای خود از دو حد وسط استفاده کرد: 1. عدم اجرای اصل عدم غفلت نسبت به غیر مقصودین به افهام 2. عدم اجرای اصالت عدم قرینه در حق آنها
مرحوم شیخ در پاسخ ایشان می فرمایند:
این تفصیلی که ایشان بیان نموده اند حاصلش اینست که بین مخاطبین و غیر مخاطبین تفصیل قائل شویم نه بین مقصودین به افهام و غیر مقصودین به افهام. توضیح اینکه مرحوم میرزا در توضیح حد وسط اول خود گفته بودند از آنجا که متکلم در نصب قرائن، خود را تنها نسبت به مقصودین به افهامش موظف می داند، لذا احتمال غفلت از قرینه چه نسبت به متکلم و چه نسبت به مخاطب، تنها برای مقصودین به افهام مرجوح است و با اصل دفع می گردد. مرحوم شیخ درجواب ایشان می گویند:
اصل عدم غفلت نسبت به مقصودین به افهامی که غائب بوده اند و کلام با واسطه برای آنها نقل شده است نیز قابل اجرا نیست. زیرا شکی نیست که این افراد نسبت اصل خطاب غافل اند و از طرفی احتمال این وجود دارد که وسائط از بیان قرائن حالیه و قرائن دقیقی که دخیل در مطلب بوده (به هر جهتی که باشد مثلا بخاطر وضوح قرائن برای واسطه و ...) غفلت کرده باشد. بنابراین این افراد هرچند که مقصود به افهام اند ولی کلام برایشان حجت نیست. لذا اصل عدم غفلت تنها برای مشافهین جاری می شود و کلام تنها برای آنها حجت است. با این توضیح ثمره ی این تفصیل ، تفصیل بین مخاطبین و غائبین است نه مقصودین به افهام غیر مقصودین به افهام.
به نظر می رسد که اشکال مرحوم شیخ وارد نباشد چرا که وثاقت راوی احتمال غفلت او از قرائن دخیل در مطلب را مرجوح می کند.

علی حیدری دلگرم
2019/02/16, 14:42
با توجه به تقریری که شیخ انصاری ابتدائاً از کلام میرزای قمی ارائه دادند بر می آید که با استدلال به جاری نبودن «أصالة عدم القرینة»، ظواهر را برای غیر مقصودین حجت ندانسته است. اما شیخ در این پاراگراف به این بیان اشکال می گیرند. زیرا چنین استدلالی موجب این می شود که ظواهر را برای «حاضرین» حجت بدانیم نه «مقصودین به افهام» و نیز برای «غایبین» غیر حجت بدانیم نه برای «غیر مقصودین به افهام». توضیح آنکه: در آیاتی از قرآن همچون «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً...» غایبین نیز مورد خطاب قرار گرفته اند حال آنکه مقصود افهام هستند. اکنون اگر بخواهیم بخاطر مقصود بودن آنها، ظواهر را در حقشان حجت بدانیم، باید «أصالة عدم القرینة» را برای آنها جاری کنیم زیرا ظواهر این آیه برای آیندگانی که همچنان مورد خطاب این آیه هستند نیز حجت است حال آنکه احتمال وجود قرائنی که مراد آیه را به شکلی غیر از ظاهر بدوی آن تبیین کند وجود دارد. پس حجیت ظواهر این آیه برای آیندگان متفرع بر جاری دانستن أصالة عدم القرینة است. اکنون که چنین است:
1- یا باید بگوییم که اجرای «أصالة عدم القرینة» ممنوع است و لذا غایبین مورد خطاب آیه نمی توانند اخذ به ظواهر این آیه کنند. پس ظواهر آیه برای این دسته از مقصودین افهام حجت نیست. بنا بر این نباید ظواهر را برای مطلق مقصودین افهام حجت بدانیم، بلکه باید برای حاضرین خطاب حجت بدانیم.
2- یا باید بگوییم که اجرای «أصالة عدم القرینة» جایز است و حجیت ظواهر این دسته از آیات برای مقصودین به افهام، متفرع بر جاری دانستن این اصل است. بر این اساس اجرای «أصالة عدم القرینة» اثبات می شود و لذا کسانی که مقصود افهام نیستند نیز می توانند این اصل را جاری کنند و مدعای میرزای قمی زیر سؤال می رود.

البته به نظر می رسد می توان این اشکال را متوجه شیخ کرد که جاری دانستن أصالة عدم القرینة در آیاتی که خطابش به غایبین نیز هست، مستلزم جاری دانستن این اصل در آیاتی که خطابش به غایبین نیست نمی شود. زیرا هنگامی که گویندۀ حکیم، چیزی را به غایبین می گوید، از این دو حال خارج نیست: یا اصلاً قرینه ای بر خلاف ظاهر آن قرار نمی دهد و هر آنچه لازم است را در همان آیه می آورد، یا اگر قرینه ای هست آن را از اختفاء مصون می دارد. بنا بر این، اینکه گفته شد جاری دانستن این اصل در مورد مقصودین به افهامِ غایب موجب جاری دانستن آن برای غیر مقصودین به افهام غایب می شود باطل اس.

کریمی
2019/02/16, 15:02
باسمه تعالی
عرض سلام و احترام به همه مقصودین بالافهام خاصه استاد معظم حاج اقای اسکندری دام ظله
مرحوم شیخ ره در دلیل دومی که بر بطلان تفصیل مرحوم میرزا میاورند اشاره میکنند که اگر بخواهیم کلام مرحوم میرزا را با این توجیهی که خودشان ارائه کردند بیان کنیم ، در این صورت این اشکال بر این توجیه وارد میشود (نه بر این بیان مستقیم مرحوم میرزا) که باید مبنای کلام را از مقصودین بالافهام و غیر مقصودین بالافهام تغییر بدهیم به حاضرین و غائبین .
چرا که اگر قائل باشیم (بنابر توجیه خود مرحوم شیخ )که تنها دلیلی که باعث حجت بالخصوص شدن ظواهر برای مقصودین بالافهام است جواز اجراء اصل عدم غفلت باشد باید لازمه این قول را نیز قبول کنیم. لازمه این قول چنین است که ظهور متون فقط در حق مقصودین بالافهام که حاضر باشند حجیت دارند و نه در حق مقصودین بالافهام غائب . فلذا اصلا مناط بحث بر سر غیبت و حضور است و نه مقصود بالافهام بودن یا نبودن .

و اگر هم قائل باشیم که دلیلی که باعث حجت بالخصوص شدن ظواهر برای مقصودین بالافهام است اجرای اصل عدم قرینه است در این صورت غائبین نیز به صورت مطلق مشمول کسانی هستند که ظواهر برای انها حجت هستند چه مقصود بالافهام بوده باشند و چه نبوده باشند .

لذا بردن مناط بحث بر روی مقصود بالافهام و غیر مقصود بالافهام وجهی نمیابد .


نکته اضافه : عبارتی ایشان در متن دارند با این کلمات که "" اصالت عدم غفلت در حق غائبین مطلقا جاری نمیشود .""

ظهور عبارت به نظر مشکل داشته باشد چرا که باید گفت اصالت "عدم قرینه" در حق اینها پیاده نمیشود و نه اصالت "عدم غفلت"
شاید بتوان مشکل فوق رابه دو طریق حل و فصل کرد
اولا همانطور که در بحث، دوستان مطرح کردند شاید بتوان با تقدیر کلمه ی " کفایت " یا "نفع " ، به جای "عدم جریان اصالت عدم غفلت" از "عدم کفایت یا عدم نفع جریان اصالت عدم غفلت " استفاده کرد .
راه دومی که شاید بتوان لحاظ کرد این است که قید مطلقا را متعلق به جریان بگیریم (قید منفی)و عبارت را به این سبک ترجمه کنیم : در همه عرصه هائی که منشاء اختلاف فهم مراد از بیان متکلم وجود دارد نمیتوان اصالت عدم غفلت را پیاده کرد (جریان مطلق این اصل را نداریم)چرا که جریان این اصل مختص بازه ای است که منشاء اختلاف در فهم مراد متکلم منحصر در غفلت متکلم یا سامع باشد ولی در عرصه ای که مناشئ دیگری از جمله قرائن خارجی قابلیت تغییر مراد متکلم را داشته باشند دیگر در این عرصه ها اصالت عدم غفلت پیاده نمیشود .

سیداحسان حسینی
2019/02/19, 00:04
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ارادت خدمت استاد و دوستان

این عبارت اشکال جدیدی است که به تفصیل مرحوم میرزا وارد است. چرا که میرزا بین اصل عدم غفلت و مطلق اصل عدم قرینه تفکیک قائل شد به گونه ای که اصل عدم غفلت، برای همه قابل جریان است (چه مقصود بالافهام باشد یا نباشد) زیرا احتمال غفلت یک احتمال مرجوح است ولی اصل عدم قرینه تنها نسبت به مقصودین بالافهام قابل جریان است چرا که متکلم تنها خود را ملتزم به تفهیم مطلب به مقصودین بالافهام میداند. بنابراین همینکه قرینه را به دست او برساند غرضش تأمین میشود. پس نمیتوان از اینکه قرینه ای بر خلاف به دست ما (غیرمقصود) نرسیده، استنتاج کنیم که متکلم همین معنا را اراده کرده است و هیچ قرینه ای نیاورده.
میرزا بر همین اساس قائل میشود که اگر مردم بعد از عصر نزول، مقصود بالافهام نسبت به ظواهر کتاب باشند، ظواهر کتاب برای آنها نیز حجت است. زیرا اصل عدم غفلت و اصل عدم قرینه هردو در حق آنها جاری میشود. أما اصل عدم غفلت جاری میشود زیرا یک اصل عقلائی است و احتمال غفلت مرجوح است. اصل عدم قرینه هم جاری میشود زیرا مقصود بالافهام بوده اند و متکلم برای رساندن مقصود، باید قرینه را نیز به دست آنها میرساند.
اما شیخ معتقد است که نمیتوانیم اصل عدم غفلت در مورد غائبین جاری کنیم. دلیل شیخ بر این مطلب چندان روشن نیست! شیخ میگوید، شما باید بین مشافهین و غیر مشافهین تفاوت قائل شوید. زیرا اگر ظن معتبر، ناشی از اصل عدم غفلت باشد، غائبین نمیتوانند اصل عدم غفلت جاری کنند. اما اگر ناشی از اصل عدم قرینه باشد، غائبین هم میتوانند اصل عدم قرینه جاری کنند ولو اینکه مقصود بالافهام نباشند!!
و فیما افاده مواقع للنظر:
اولا اگر همانگونه که شما میگویید، بخواهیم ملاک حاضر بودن را برای جریان اصل عدم قرینه، معتبر بدانیم، باید بگوییم ظواهر برای کسی حجت است که هم مقصود بالافهام باشد و هم حاضر باشد. یعنی اینکه ملاک را روی حاضر و غائب بودن ببریم، تمام مشکلات را حل نمیکند.
ثانیا خود شما در تقریر کلام میرزا فرمودید که متکلم چون خودش را ملتزم به ایصال قرینه به مخاطب می بیند تا غرضش را تأمین کند، بنابراین غیر مقصود بالافهام نمیتوانند اصل عدم قرینه جاری کنند بنابراین حتی اگر کسی حاضر باشد، ممکن است نسبت به قرائن خارجیه بین متکلم و مخاطب آگاهی نداشته باشد و به خلاف مراد برسد.
ثالثا چرا اصل عدم غفلت در مورد غائبین جاری نمیشود!؟ درحالیکه اصل عدم غفلت یک اصل عقلائی است و قطعا هیچیک از عقلاء اعتنائی به احتمال غفلت در تخاطب نمی کنند چرا که در اینصورت نظام تفاهم مختل میشود.
اگر در پاسخ بگویید، اصل عدم قرینه هم همین ویژگی را دارد. میگوییم: بنابراین پاسخ به نظریه میرزا همین است که فرقی میان اصل عدم قرینه و عدم غفلت در معتبر نبودن نیست ولی اگر قرار بود، یکی از ایندو اصل را نزدیکتر به بناء عقلائی بدانیم، همانا اصل عدم غفلت است بنابراین تفصیل میرزا در مبنای خودش درست است و نمیتوان تفصیل بین حاضرین و غائبین را در مقابل او قرار دارد.
ضمن اینکه اصل عبارات شیخ در اینجا کمی تشویش دارد.