علیرضا عسکری
2019/02/12, 08:54
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه 14 بهمن ماه _ اصول استاد قائنی _ اصل اولی در متعارضین
صور مرحوم شهید صدر نسبت به فرض تعارض
فرض اول : ملاک حجیت اگر در متعارضین باشد در یکی اقواست(مثلا یک خبر راویش اعدل و دیگری عادل) :
در اینجا ترجیح و حجیت واجد مزیت به ملاک مزیت نیست(زیرا این مبنای اخبار ترجیح است)بلکه به دلیل انتفای مانع نسبت به شمول دلیل برای واجد مزیت است.بیان مطلب:
هنگامی که یکی واجد مزیت و دیگری فاقد مزیت باشد، در این حالت شخص به واجد مزیت اخذ میکند(زیرا ارتکاز عقلا بر عمل به واجد است) و در صورت عمل شخص به واجد ، علم تفصیلی به سقوط فاقد پیدا میشود و علت این سقوط یکی از این دوچیز است:یا هیچکدام حجت نبوده و یا تنها یکی حجت بوده که همان واجد است.پس یا حجیت تخییریه(حجیت مشروط به اخذ) بوده است که شخص واجد مزیت را گفته است(ارتکاز عقلا بر اخذ به واجد مزیت ) و یا حجیت تعیینیه است که فقط واجد متعین است(همان ارتکاز عقلا)
حال این سقوطِ فاقد باعث انتفای مانع نسبت به شمول اطلاقات دلیل حجیت برای واجد میشود.
تعلیقه مرحوم حائری بر شهید صدر
این حجیتی را که شما در در صورت اولی به ملاک قوت حجیت مطرح کردید درست نیست زیرا مبتنی بر دو مطلب نادرست می باشد.
اولا اطلاق دلیل حجیت باید فرض تعارض را شامل باشد و حال انکه شامل نیست نه به دلیل مخصص منفصل بلکه بدلیل مخصص لبی کالمتصل. اگر بخواهد هردو را شامل شود یعنی هردو حجتند که معنا ندارد و ممکن نیست و این بدیهی است. پس دلیل حجیت هردو را از باب مخصص لبی(متعارضین حجت نیست) کالمتصل شامل نمی شود.
ثانیا دلیل حجیت که مخصَّص به مخصص لبی کالمتصل است ، اگر مخصِّصش در یک طرف تعینی داشته باشد و بدلیل نکته خاصی باشد قبول است و مانعی از شمول دلیل حجیت نسبت به طرف دیگر نیست . حال آنکه سقوط به دلیل نکته خاص نبوده بلکه به دلیل علم اجمالی است واین علم به این است که یا خصوص فاقد حجت نیست (از باب تخییر)یا ازباب اینکه هیچیک حجت نیست.پس یک طرف علم اجمالی این است که هیچکدام حجت نباشد و نتیجه هم تابع اخص مقدمات است.لذا واجد هم حجت نیست.
دفاع استاد از شهید صدر
نسبت به اشکال اول
اینکه اطلاق دلیل حجیت فرض تعارض را شامل نمیشود، در جایی است که هیچیک واجد مزیت نباشد ولی اگر یک طرف واجد مزیت بود و دیگری فاقد و ساقط شد ، اشکالی از شمول دلیل حجیت نیست و این شمول یعنی خصوص دلیل واجد را شامل شود.
به تعبیر دیگر: اینکه گفتید فرض تعارض بدلیل لبی کالمتصل از اطلاق دلیل حجیت خارج است ، به دلیل فرض تساوی و بدون مرجح است . در حالی که شهید مرجح درست کردند و فاقد مرجح را فرمودند حتما ساقط است. حال که فاقد ساقط است ، چه منعی از شمول دلیل نسبت به واجد است؟
تنظیر : جایی که بگویید اگر یکی موافق عامه بود به آن عمل نکنید.حال که یک طرف بدلیل موافقت با عامه رفت ، دیگر محذوری نسبت به شمول دلیل حجیت نیست و برای شمول نیاز به دلیل خاص نیست.بعبارتی دیگر با انتفای مانع ، دلیل حجیت عام برای شمول کافی است.
نسبت به اشکال دوم
علت نادیده گرفتن طرف دیگر علم اجمالی به این دلیل بود که فقط در حد علم تفصیلی به سقوط فاقد به این علم اجمالی عمل شد و بنانیست به تمام اطراف علم اجمالی عمل کنیم و وقتی یک طرف بالتفصیل ساقط شد طرف دیگر برای محذوریت کارساز نیست و از طرفی نیز علم اجمالی به سقوط هردو ، در حد احتمال هست و حال آنکه احتمال دارد هردو ساقط نباشند و صدق العادل بگوید هردو ساقط نیستند.
یکشنبه 14 بهمن ماه _ اصول استاد قائنی _ اصل اولی در متعارضین
صور مرحوم شهید صدر نسبت به فرض تعارض
فرض اول : ملاک حجیت اگر در متعارضین باشد در یکی اقواست(مثلا یک خبر راویش اعدل و دیگری عادل) :
در اینجا ترجیح و حجیت واجد مزیت به ملاک مزیت نیست(زیرا این مبنای اخبار ترجیح است)بلکه به دلیل انتفای مانع نسبت به شمول دلیل برای واجد مزیت است.بیان مطلب:
هنگامی که یکی واجد مزیت و دیگری فاقد مزیت باشد، در این حالت شخص به واجد مزیت اخذ میکند(زیرا ارتکاز عقلا بر عمل به واجد است) و در صورت عمل شخص به واجد ، علم تفصیلی به سقوط فاقد پیدا میشود و علت این سقوط یکی از این دوچیز است:یا هیچکدام حجت نبوده و یا تنها یکی حجت بوده که همان واجد است.پس یا حجیت تخییریه(حجیت مشروط به اخذ) بوده است که شخص واجد مزیت را گفته است(ارتکاز عقلا بر اخذ به واجد مزیت ) و یا حجیت تعیینیه است که فقط واجد متعین است(همان ارتکاز عقلا)
حال این سقوطِ فاقد باعث انتفای مانع نسبت به شمول اطلاقات دلیل حجیت برای واجد میشود.
تعلیقه مرحوم حائری بر شهید صدر
این حجیتی را که شما در در صورت اولی به ملاک قوت حجیت مطرح کردید درست نیست زیرا مبتنی بر دو مطلب نادرست می باشد.
اولا اطلاق دلیل حجیت باید فرض تعارض را شامل باشد و حال انکه شامل نیست نه به دلیل مخصص منفصل بلکه بدلیل مخصص لبی کالمتصل. اگر بخواهد هردو را شامل شود یعنی هردو حجتند که معنا ندارد و ممکن نیست و این بدیهی است. پس دلیل حجیت هردو را از باب مخصص لبی(متعارضین حجت نیست) کالمتصل شامل نمی شود.
ثانیا دلیل حجیت که مخصَّص به مخصص لبی کالمتصل است ، اگر مخصِّصش در یک طرف تعینی داشته باشد و بدلیل نکته خاصی باشد قبول است و مانعی از شمول دلیل حجیت نسبت به طرف دیگر نیست . حال آنکه سقوط به دلیل نکته خاص نبوده بلکه به دلیل علم اجمالی است واین علم به این است که یا خصوص فاقد حجت نیست (از باب تخییر)یا ازباب اینکه هیچیک حجت نیست.پس یک طرف علم اجمالی این است که هیچکدام حجت نباشد و نتیجه هم تابع اخص مقدمات است.لذا واجد هم حجت نیست.
دفاع استاد از شهید صدر
نسبت به اشکال اول
اینکه اطلاق دلیل حجیت فرض تعارض را شامل نمیشود، در جایی است که هیچیک واجد مزیت نباشد ولی اگر یک طرف واجد مزیت بود و دیگری فاقد و ساقط شد ، اشکالی از شمول دلیل حجیت نیست و این شمول یعنی خصوص دلیل واجد را شامل شود.
به تعبیر دیگر: اینکه گفتید فرض تعارض بدلیل لبی کالمتصل از اطلاق دلیل حجیت خارج است ، به دلیل فرض تساوی و بدون مرجح است . در حالی که شهید مرجح درست کردند و فاقد مرجح را فرمودند حتما ساقط است. حال که فاقد ساقط است ، چه منعی از شمول دلیل نسبت به واجد است؟
تنظیر : جایی که بگویید اگر یکی موافق عامه بود به آن عمل نکنید.حال که یک طرف بدلیل موافقت با عامه رفت ، دیگر محذوری نسبت به شمول دلیل حجیت نیست و برای شمول نیاز به دلیل خاص نیست.بعبارتی دیگر با انتفای مانع ، دلیل حجیت عام برای شمول کافی است.
نسبت به اشکال دوم
علت نادیده گرفتن طرف دیگر علم اجمالی به این دلیل بود که فقط در حد علم تفصیلی به سقوط فاقد به این علم اجمالی عمل شد و بنانیست به تمام اطراف علم اجمالی عمل کنیم و وقتی یک طرف بالتفصیل ساقط شد طرف دیگر برای محذوریت کارساز نیست و از طرفی نیز علم اجمالی به سقوط هردو ، در حد احتمال هست و حال آنکه احتمال دارد هردو ساقط نباشند و صدق العادل بگوید هردو ساقط نیستند.