سید محسن منافی
2019/02/11, 17:13
محاوله ی ششمی که شهید صدر (در کتاب بحوث) آورده اند تا تساقط را رد کنند(که مختار ایشان همین محاوله است.)، این است که:
چهار دلالت(دو دلالت مطابقی و دو دلالت التزامی) داریم. در این میان، انحلال حکمی صورت می گیرد. علم اجمالی داریم که دو دلالت از مجموع دلالات اربع، کذب است. علم اجمالی دیگری هم داریم که یکی از دو دلالت التزامی، کذب است و حجیت دلالت التزامی دیگر هم اثری ندارد؛ زیرا دلالت التزامی که باقی می ماند، نفی یکی از دو وجوب لا بعینه است که معلوم وجدانی است و نیاز به جعل حجیت ندارد. پس دو دلالت التزامی حجت نیستند، پس علم اجمالی اولی منحل شد، پس دو دلالت مطابقی حجت هستند.
عرض ما به ایشان این است که:
وجه انحلال حکمی این است که با فرض انحلال، علمی به ثبوت تکلیف در خارج از این اطراف وجود نخواهد داشت. در ما نحن فیه، بعد از آن که علم به عدم حجیت دلالات التزامیه پیدا کردیم، باز علم به کذب یکی از دو مدلول مطابقی داریم، پس دلیل حجیت نمی تواند هر دو مدلول مطابقی را شامل شود. کلام مرحوم صدر در صورتی درست است که حجیت اماره را از باب کاشفیت نگیریم. البته خود شهید صدر به این مطلب ملتفت بوده و فرموده این محاوله با نگاه به صناعت درست است ولی با تحکیم سیره ی عقلاء بر ادله ی لفظی حجیت اماره، دیگر باید قائل به تساقط شد.
چهار دلالت(دو دلالت مطابقی و دو دلالت التزامی) داریم. در این میان، انحلال حکمی صورت می گیرد. علم اجمالی داریم که دو دلالت از مجموع دلالات اربع، کذب است. علم اجمالی دیگری هم داریم که یکی از دو دلالت التزامی، کذب است و حجیت دلالت التزامی دیگر هم اثری ندارد؛ زیرا دلالت التزامی که باقی می ماند، نفی یکی از دو وجوب لا بعینه است که معلوم وجدانی است و نیاز به جعل حجیت ندارد. پس دو دلالت التزامی حجت نیستند، پس علم اجمالی اولی منحل شد، پس دو دلالت مطابقی حجت هستند.
عرض ما به ایشان این است که:
وجه انحلال حکمی این است که با فرض انحلال، علمی به ثبوت تکلیف در خارج از این اطراف وجود نخواهد داشت. در ما نحن فیه، بعد از آن که علم به عدم حجیت دلالات التزامیه پیدا کردیم، باز علم به کذب یکی از دو مدلول مطابقی داریم، پس دلیل حجیت نمی تواند هر دو مدلول مطابقی را شامل شود. کلام مرحوم صدر در صورتی درست است که حجیت اماره را از باب کاشفیت نگیریم. البته خود شهید صدر به این مطلب ملتفت بوده و فرموده این محاوله با نگاه به صناعت درست است ولی با تحکیم سیره ی عقلاء بر ادله ی لفظی حجیت اماره، دیگر باید قائل به تساقط شد.