PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقریر درس اصول سیزدهم بهمن



حائری علی اصغر
2019/02/02, 13:28
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شهید صدر فرموده بود که ما حجیت تخییریه را به این بیان اختیار می¬کنیم که هر دو اماره ، مشروط به اخذ ، حجت هستند و هیچ محذوری پیش نمی¬اید و نتیجه تساقط نمی¬شود کما ذهب إلیه المحقق الخوئی.
استاد قائنی در مقام دفاع از محقق خوئی ، به نقد کلام شهید صدر پرداختند و دو اشکال به ایشان داشتند :
اولا استظهار ما از کلام محقق خوئی اینست که ایشان دلالت بر لزوم أخذ به أحدهما را از باب دلالت اقتضاء دانسته¬اند نه اینکه ظاهر کلام و مدلول التزامی عرفی آن باشد ؛ چون در این کلام ، شارع جعل حجیت تخییریّة در خصوص متعارضین کرده و حجیت تخییریه نیز نباید منجر به مطلق العنانی مکلف شود و نباید بگونه¬ای باشد که اختیارش به دست مکلف باشد ؛ فلذا برای حفظ کلام او از لغویت ، می¬گوئیم این «لزوم اخذ» را هم اراده کرده و تنها «تعیین حجت مختاره» را به مکلف سپرده نه اینکه اصل حجیت به دست مکلف باشد.
و طبق این معنی ، کلام محقق خوئی تمام است و این دلالت اقتضاء در مورد ادله مطلق حجیت امارات وجود ندارد زیرا این ادله با اطلاقشان شامل متعارضین شده¬اند و اگر بخواهند شامل باشند باید حجیت تخییریه باشد ولی تنها راه این نیست که چنین حجیت تخییریه¬ای تصویر کنیم بلکه می¬توانیم دست از اطلاق ادله نسبت به متعارضین بکشیم ؛ پس این دلالت اقتضاء برای حفظ کلام شارع و مقنّن از لغویّت در ما نحن فیه وجود ندارد زیرا راه ، منحصر به وجود چنین دلالتی نیست.
تنظیر : در بحث اصل مثبت بیان شده که ادله حجیت اصول عملیه با اطلاقشان شامل آثار شرعی مع الواسطة هم می¬شوند ولی دست از این اطلاق می¬کشیم بخلاف اینکه اگر اصل عملی در موردی جعل شده بود که اثر شرعی بلا واسطه نداشت ، آنجا می¬گفتیم تعبد به لحاظ آثار شرعی مع الواسطة است ولی در مورد اطلاقات این حرف را نمی¬زنیم ؛ آنجا دلالت اقتضاء می¬توانست باشد ولی اینجا نیست. هکذا فیما نحن فیه.
ثانیا اگر استظهار شما از کلام محقق خوئی صحیح باشد و ایشان فرموده باشد که مدلول التزامی عرفی آن ادله ، لزوم اخذ بأحدهما است باز هم کلام محقق خوئی تمام است و در جایی که حجیت تخییریه را بخواهیم از ادله مطلقه حجیت اماره استفاده کنیم آن مدلول التزامی عرفی وجود ندارد زیرا اطلاق به معنای «رفض القیود» است نه «جمع القیود» و این ادله مطلقه ، حجیت را بطور مطلق جعل کرده¬اند و نتیجه این جعل مطلق در موارد بدون معارض ، حجیت متعینه است و در موارد مبتلا به معارض ، شما گفتی که قرینه لبی داریم و نتیجه-اش حجیت مشروطه است ولی این نمی¬تواند مدلول التزامی عرفی «لزوم اخذ بأحدهما» داشته باشد.
اگر دلیل حجیت ، خصوص متعارضین را حجت تخییری کرده بود این مدلول التزامی عرفی شکل می¬گرفت ولی اینجا بإطلاقه شامل شده و قضیه متفاوت است.
تنظیر : در بحث اصل مثبت که آخوند فرمودند ، ادله شامل موارد جلاء واسطه هم می¬شود و در این موارد ، تعبد به ملزوم مستلزم تعبد به لازم هم هست ؛ به آخوند اشکال گرفتیم که اطلاق به معنای رفض القیود است نه جمع القیود ؛ اگر ادله حجیت اصول ، خصوص موارد جلاء واسطه را گرفته بود این استلزام وجود داشت ولی فرض اینست که بإطلاقه شامل موارد جلاء واسطه شده و در خصوص موارد جلاء واسطه چنین مدلول التزامی شکل نمی¬گیرد.
جمع بندی کلام استاد قائنی : کلام محقق خوئی تمام است و فرق فارق مقام همانست که در نظر ایشان بوده ؛ تفاوت می¬کند که کلام بإطلاقه شامل موردی شود و جعل حجیت تخییریه کند یا اینکه در خصوص آن مورد ، جعل حجیت تخییریه کند ؛ آن مدلول التزامی یا دلالت اقتضاء در صورتی که جعل حجیت تخییریه در خصوص موردی باشد صحیح است ولی اگر کلام بإطلاقه شامل شده باشد صحیح نیست.