توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکسها نمایش داده نمیشود. برای مشاهده کامل متون و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال ۹ (جواب شیخ از دلیل اول اخباریها)
رضا اسکندری
2019/01/21, 12:09
سلام. لطفا جواب مرحوم شیخ انصاری را به دلیل اول اخباریها (مستفاد از اخبار این است که قرآن از قبیل محاورات عرفی نیست) بیان کنید.
عرض سلام و ادب
○ اخباری ها در دلیل اول خود با اوردن احادیثی که دربعضی از انها نهی از تفسیر قران کرده بود به رای شخصی و در بعضی دیگر نهی از قول در قران بغیر علم کرده بود چنین استظهاری داشته اند که پس عمل به ظواهر قران ممنوع است مادامیکه از طرف معصوم علیه السلام در این مورد کشف المراد یا تفسیری از معصومین علیهم السلام برسد .
○ مرحوم شیخ انصاری در پاسخ به سه دلیل عمده اشاره میکنند :
○ اولا اینکه به ظهوریابی عبارات قران بعد از فحص از مخصصات و نواسخ و ... تفسیر نامیده نمیشود چرا که تفسیر، معانی زیرین را استخراج کردن هست ولی اینجا صرفا معنای ظاهری عبارت را بدست اورده ایم و این رویه بین عرف معمول است که شخص با دیدن دست خط امر مولای خودش به محتوای ان عمل کرده و ممتثل هم نامیده میشود .
○ ثانیا اگر هم قبول کنیم که مظلق حمل لفظ بر معنایش تفسیر است دیگر تفسیر به رای نیست چرا که رای معنایش ظهور در این دارد که اعتبار عقلی ظنی ای باشدکه رجوعش به استحسان باشد فلذا با این توصیف معنای تفسیر و به رأی عمل کردن متفاوت است . لذا مرحوم شیخ دو احتمال برای ترکیب واژگانی تفسیر به رأی مطرح میکنند که به این قرار است
i. به معنی حمل لفظ بر خلاف معنایش یا ترجیح یکی از معانی ظاهر واژه بدون مرجح نسبت به سایر معانی
ii. به معنی حمل لفظ بر معنای لغوی یا عرفیش بدون توجه به ادله عقلیه یا تتبع در ادله نقلیه و...
§ مرحوم شیخ معنای اول را از این ترکیب "تفسیر به رای " واضح تر میدانند ولی در عین حال به خاطر وجود مویدات روائی در نهایت مراد از تفسیر به رای را معنای دوم میگیرند.
ثالثا اگر بخواهیم با این دلیل مانع عمل به ظواهر قران بشویم ، به همین ملاک جرات عمل به ظاهر روایات و احادیث را نیز نباید داشت . چراکه همین مناط را در روایات نیز مشاهده میکنیم .همچنین مرحوم شیخ با دو روایت این مدعای خودشان را نیز تثبیت میکنند .
باسمه تعالی
جواب شیخ »
روایت دارد تفسیر را منع می کند و عمل به ظاهر تفسیر نیست چون تفسیر کشف القناع است در حالی که عمل به ظاهر کشف القناع نیست.
لو سلم که مطلق حمل لفظ بر معنای ظاهرش تفسیرباشد ، لکن آنچه در این روایات دیدیم و خواندیم ، تفسیر به رأی بود نه مطلق تفسیر . تفسیر به رأی یعنی فرد با عقل خودش بصورت استحسانی و ظنی مطلبی را بگوید در حالی که حمل قرآن به معنای ظاهر و آن هم بعد از مأیوس شدن از مقیدات و مخصصات تفسیر به رأی نیست .
تفسیر به رأی به یکی از این دو وجه صدق می کند :
1. لفظ را حمل کنیم یا بر خلاف ظاهر یا بر أحد الاحتمالین : مولی گفته جئنی بأسد ، معنای ظاهرش حیوان مفترس و خلاف ظاهرش رجل شجاع است . مثلا عقل ما به استحسانات خودش مراجعه کند و بدون قرینه بگوید که مولی مد نظرش رجل شجاع بوده این حمل به خلاف ظاهر ، تفسیر به رأی است . یا مولی گفته جئنی بعین ، و دون قرینه استعمال شده است اگر با استحسانات ظنی عقلی بگوییم که مولی از این 70 معنای عین ، مد نظرش طلا بوده است ، این را تفسیر به رأی می گویند .
2. حمل لفظ بر معنای ظاهر اما بدون فحص از قرائن عقلیه و نقلیه . اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوا الامر منکم ، بعد مراجعه می کنیم به لغت می بینیم که اولوا الامر یعنی بزرگان ، بعد به قرائن نقلی و عقلی رجوع نکنیم !
بعد ایشان دو شاهد برای تقویت وجه دوم مطرح می کنند.
محمد رضا عباسی
2019/01/26, 16:24
با عرض سلام و تحیّت به محضر جناب استاد اسکندری
و دوستان ارجمند.
در تبیین پاسخ مرحوم شیخ به دلیل اوّل اخباری ها، نکات ذیل قابل ذکر به نظر می رسد:
عمل به "ظواهر" به آن گونه که مورد نظراصولی هاست (بعد از فحص و یأس):
1-اساساً تفسیر(کشف القناع) برآن صدق نمی کند.
2- بر فرض که عمل به ظواهر تفسیر محسوب شود، امّا تفسیر به رأی نیست، زیرا تفسیر به رأی دو معنا دارد که هیچ یک از آن ها بر عمل به ظواهر صدق نمی کند.
معنای اول تفسیر به رای، حمل لفظ برخلاف ظاهرآن است و یاحمل لفظ بریکی از دویاچند معنای محتمل آن، بر این اساس که شخص یک معنا را با سطحی نگری و کوته بینی بر معانی دیگر ترجیح داده است.
اما معنای دوم تفسیر به رای عبارت است از حمل لفظ بر ظاهر بدوی آن، بدون آن که نسبت به وجود ادله عقلی و قرائن نقلی ناظر به آن ظهور بدوی، فحصی صورت گرفته باشد. سپس مرحوم شیخ در تقریب و تایید معنای اخیر از تفسیر به رأی، مؤیدات و قرائنی را از روایات مختلف نقل می کنند (که ازجمله آن ها رد و توبیخ امام است نسبت به روش ابوحنیفه در کیفیت عمل به ظواهر بدون فحص از ادله ناظر به آن)
3- همانطورىكه قرآن مجيد دارای عام و خاص، مطلق و مقيد، و مجمل و مبیّن است، همچنين احاديث اهلبیت (ع) هم دارای عام و خاص، مطلق و مقيدو... می باشد. حال اگر عمل به ظواهر قرآن و لو بعد از فحص و نيافتن قرينه جايز نباشد باين دليل كه شايد اين ظاهر مراد نباشد پس بايد عمل به ظواهر اخبار و روايات هم به همين دليل جايز نباشد
4- حتی اگر از نکات فوق صرفنظر کنیم، پذیرش مدّعای اخباری ها به استناد اخبار مورد نظر، همچنان با اشکال مواجه است، زیرا یک سلسله روایات دیگری بیش از روایات مورد استناد اخباری ها در مقام موجود است که دلالت بر جواز تمسک به ظواهر قرآن دارد ولذا ادله ایشان از این جهت مبتلا به معارض است.
محمد جعفر نوروزی
2019/01/26, 17:08
بسم الله الرحمن الرحیم
شیخ رحمه الله در پاسخ به استدلال اول اخباری ها مبنی بر دلالت روایات بر عدم حجیت ظهور استقلالی آیات میفرماید :
از طرفی روایات و شواهد فراوانی وجود دارد که حضرات به ظواهر قران استدلال می کردند و با فعل یا تقریر خودشان حجیت ظواهر را امضا می کردند و اصحاب را به ظواهر و فهم معنای ظاهری قران کریم حواله می دادند. از طرفی دیگر روایاتی که اخباری ها فکر می کنند نافی حجیت ظواهرند تخصصا از بحث حجیت ظواهر خارج بوده و درباره تفسیر قران کریم صحبت می کنند. ظواهر معانی رویین الفاظ قران کریم است که ما درصدد اثبات حجیت آن هستیم درحالی که تفسیر به معنای تبیین معنای زیرین قران کریم است که رابطه اش با ظواهر قران کریم رابطه ی تباین است. مراد از تفسیر یکی از دو معنای زیر است :
معنای اول: تفسیر قران کریم به معنای تبیین معنای خلاف ظاهر قران کریم است که فاقد پشتوانه ی فهم عرفی بوده و فهمی خارج از ظوابط عقلایی زبان است.
معنای دوم : تفسیر به معنای بیان معنای ظاهری قران کریم بدون فحص از قرائن منفصله از قبیل ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، عام و خاص و ... است.
شیخ در مقام داوری بین دو معنای تفسی می فرماید از آنجا که معنای لغوی تفسیر کشف القناع بوده و به معنای پرده برداشت ن از معنای باطنی و غیر ظاهری الفاظ است می توان گفت که معنای اول از تفسیر با معنای لغوی و عرفی آن تناسب بیشتری دارد ولی معنای دوم صحیح تر است. دلیل ادعای شیخ این است که مخالفینی که به تفسیر آیات قران می پرداختند و مورد نکوهش حضرات معصومین قرار می گرفتند معنایی خلاف فهم عرف و خلاف ظاهر ارائه نمی دادند بلکه تنها به جهت این که ندای بی نیازی از حضرات معصومین که مبین قران بودند سر داده بودند خود را از قرائن منفصله ای که می توانستند از راه حضرات به دست بیاورند محروم کرده بودند و بدون فحص و در نظر گرفتن قرائن منفصله خارج از کلام به تبیین معنای قران کریم می پرداختند و این نشاندهدنده ی این است که مراد از تفسیری که مورد نهی و نکوهش حضرات واقع شده بود تفسیر به معنای دوم بود.
سیداحسان حسینی
2019/01/27, 23:29
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم شیخ (ره) چهار پاسخ به اشکال اخباریین که با استفاده از اخبار، حجیت ظواهر قرآن را زیر سوال برده بودند، مطرح میکند.
اولا: تمسک به ظواهر قرآن عرفا «تفسیر» نامیده نمیشود. در معظم روایاتی که به آنها تمسک شده ذم نسبت به تفسیر وجود دارد نه اخذ به ظواهر.
ثانیا: حتی اگر فرض شود که عمل به ظواهر تفسیر است لکن در این روایات، «تفسیر به رأی» تقبیح شده و تفسیر به رأی عبارتست از: حمل لفظ بر غیر معنای ظاهری یا حمل لفظ بر معنای ظاهر بدوی بدون فحص و بحث از مقیدات و مفسرات آن.
ثالثا: اگر قرار باشد این روایات دلالت بر منع از عمل به ظاهر کتاب حتی بعد از فحص، داشته باشد آنهم به این دلیل که قرآن دارای محکم و متشابه و ناسخ منسوخ است (چنانکه در بعضی از آنها تصرح شده)، عینا همین مناط در مورد روایات معصومین وجود دارد. چرا که روایات هم بنابرتصریح معصومین (علیهم السلام)، دارای ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه هستند. بنابراین نباید به ظاهر روایات تمسک کرده درحالیکه اخباریین هرگز ملتزم به چنین چیزی نیستند.
رابعا: روایات دیگری نیز هستند که دلالت بر جواز تمسک به ظواهر قرآن دارند.
علی حیدری دلگرم
2019/02/02, 15:44
باسمه تعالی
شیخ انصاری چند جواب در رد دلیل اول اخباریون ذکر کرده است:
1- آنچه در این روایات مورد نهی قرار گرفته است «تفسیر» آن است. لکن عمل به واضحات قرآن «تفسیر» نامیده نمیشود.
نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که مرحوم شیخ انصاری در این قسمت، آن روایاتی را آورده اند که از «تفسیر» نهی میکنند. هرچند حجم این روایات زیاد است اما گویا روایاتی نیز هست که لااقل چنین شبهه ای را ایجاد میکند که عمل به ظواهر قرآن نیز نیازمند استفسار قبلی از اهل بیت است. مثلاً:
الوسائل ج27 ص186 33558- 27- وَ قَدْ تَقَدَّمَ حَدِيثُ عَبِيدَةَ السَّلْمَانِيِّ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تُفْتُوا النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُونَ إِلَى أَنْ قَالَ- قَالُوا فَمَا نَصْنَعُ بِمَا قَدْ خُبِّرْنَا بِهِ فِي الْمُصْحَفِ- فَقَالَ يُسْأَلُ عَنْ ذَلِكَ عُلَمَاءُ آلِ مُحَمَّدٍ ع.
در این روایت، گویا حتی در مورد چیزهایی که در قرآن نسبت به آنها خبر داده شده است نیز امر به سؤال از اهل بیت شده است.
2- آنچه در این روایات مورد نهی قرار گرفته است تفسیری است که از روی «رأی» یا همان نظر شخصی باشد. این رأی گاهی به صورت حمل لفظ بر خلاف معنای ظاهر است، گاهی به صورت حمل به یکی از معانی محتمل، و گاهی حمل بر معنایی که بدواً به ذهن می رسد. در این میان، هرچند اولی اقرب به ذهن است ولی روایاتی که در این زمینه وجود دارد نشان دهندۀ آن است که مقصود از «رأی» سومی است. زیرا مخالفین (ابوحنیفه و...) نیز مطابق ظاهر قرآن حرف میزدند ولی اشکال این بود که آن ظاهری را اخذ میکردند که بدواً به ذهنشان میرسید - بدون آنکه آن را با اهل بیت در میان بگذارند.
3- اشکال نقضی: روایاتی هست که نشان میدهد احادیث اهل بیت نیز برخی از ویژگی های قرآن همچون نسخ را دارد. لذا اگر اخباریون قائل شوند که به خاطر این امور نمیتوان به سراغ ظواهر قرآن رفت، پس آنها سراغ ظواهر روایات نیز نباید بروند، حال آنکه میروند.
4- چند دسته روایت داریم که دلالت یا اشعار دارند که میتوان به ظواهر قرآن برای استنباط احکام شرعی تمسک جست. البته در این میان میتوان به برخی از مثال هایی که شیخ آورده اند خدشه کرد. مثلاً برخی از روایات ایشان در مقام احتجاج امام علیه السلام در مقابل مخالفین بوده است و لذا چه بسا از باب جدل، امام علیه السلام به ظواهر قرآن تمسک کرده اند.
«انجمن علمی پژوهشی طالب»
فضایی پویا و بانشاط برای تولید و گسترش علوم اسلامی