توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکسها نمایش داده نمیشود. برای مشاهده کامل متون و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تحقیق ۱۲ (۲۹ دی ۱۳۹۷ تبعیت حجیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی)
رضا اسکندری
2019/01/19, 10:59
سلام خدمت دوستان عزیز.
لطفا تقریب دوم تبعیت حجیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی را که در کلام مرحوم آقای صدر ذکر شده به همراه اشکال ایشان بیان فرمایید. (بحوث فی علم الاصول، جلد ۷، صفحه ۲۶۳)
حائری علی اصغر
2019/01/22, 15:31
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم و رحمة الله.
تقریب دوم :
فرآیند دلالت التزامی اینگونه است : 1. لفظی دال بر معنای مطابقی است ، 2. معنای مطابقی دال بر معنای التزامی است پس در حقیقت ، در دلالت التزامی ، دلالت لفظ بر معنی نداریم بلکه دلالت معنی بر معنی داریم ؛ علتش هم اینست که دلالت التزامیه ، ملازمه عقلیه است و ملازمه عقلیه نیز ملازمه تصدیقیه میان واقع دو معناست و لفظ ، هیچ طرف ملازمه عقلی نمی¬تواند واقع شود.
بناء بر این ، وقتی دلالت لفظی در اثبات مدلولش ساقط شد و لفظ ، نتوانست معنی مطابقی خود را برساند ، چیزی که دال بر معنای التزامی باشد باقی نمانده است فلذا با سقوط دلالت لفظی از اثبات مدلولش ، دلالت التزامی هم باقی نخواهد بود. و این معنی و توضیح کلامی است که گفته می¬شود : دلالت التزامی ، تابع دلالت مطابقی است.
تفاوت تقریب اول و دوم : در تقریب اول مدعای مرحوم آقای خوئی این بود که مدلول التزامی همواره لازم مساوی است فلذا عدم انفکاک میان مدلول مطابقی و التزامی را اثبات می کرد ولی مدعای این تقریب دوم اینست که حجیت مدلول التزامی متوقف بر حجیت مدلول التزامی است.
اشکال : ملازمه عقلیه میان ثبوت واقعی مدلول مطابقی و التزامی است نه میان ثبوت تعبدی آن ها. فلذا مراد مستدل هر کدام از احتمال های زیر باشد ، مدعایش ثابت نمی شود :
- احتمال اول : با سقوط دلالت مطابقی از حجیت ، دالّی بر معنای التزامی باقی نمی¬ماند ؛
اشکال : این کلام صحیح نیست زیرا دال بر مدلول التزامی ، ذات مدلول مطابقی است که ساقط نیست بلکه حجیت مدلول مطابقی ساقط است که گفتیم دالّ بر مدلول التزامی این نیست.
- احتمال دوم : با سقوط دلالت مطابقی از حجیت ، تعبدی به ثبوت دال بر معنی التزامی نخواهیم داشت ؛
اشکال : این کلام صحیح است ولی «تعبد به ثبوت دالّ بر معنی التزامی» دال بر معنی التزامی نیست بلکه ذات آن ، دالّ است.
استدلال : اگر «تعبد به ثبوت دالّ بر معنی التزامی» دال بر معنی التزامی بود ، لازم بود که لوازم اصول عملیه نیز حجت باشند زیرا دالّشان وجود داشت ولی خود مقرّب نیز به این لازمه ملتزم نیست.
- احتمال سوم : حجیت دلالت مطابقی ، تعبدا موضوع دلالت التزامی را می سازد زیرا با این حجیت ، وجود معنی مطابقی ثابت می¬شود و معنی مطابقی نیز دال بر معنی التزامی است. و با وجود معنی التزامی ، دلیل حجیت بر آن مترتب می شود.
تنظیر : بینه ، موضوع حکم شرعی را ایجاد می کند و پس از اقامه بینه و ایجاد موضوع ، حکم شرعی بر آن مترتب می شود. وقتی دلالت مطابقی از حجیت ساقط شود مانند وقتی است که بینه ای از حجیت ساقط شود ، همانطور که در آنجا حکم شرعی مترتب نمی شود در اینجا نیز دلیل حجیت بر مدلول التزامی مترتب نمی شود زیرا موضوع حجیت احراز نشده ولو تعبدا.
اشکال : موضوع حجیت معنی التزامی ، معنی مطابقی نیست بلکه معنی مطابقی ، ملازم عقلی معنی التزامی است ؛ پس نسبت این دو معنی ، نسبت موضوع با حکم شرعی نیست (حکم شرعی ، مصحح جعل حجیت برای اماره ای است که حاکی از موضوع آن حکم شرعی است) بلکه نسبت دو امر تکوینی متلازم است.
بعبارة أخری : آنچه موضوع حجیت امارات واقع شده «کشف» است نه «منکشف» ؛ درجه ای از کشف تصدیقی که در تمام موارد قیام حجیت وجود دارد ، موضوع حجیت است و این موضوع در مدلول التزامی و مطابقی موجود است فلذا هر دو را شامل می شود و اگر منکشف اول از حجیت ساقط شد ، دلیلی ندارد منکشف دوم از حجیت ساقط شود. پس از جهت موضوع حجیت نمی توان تبعیت را اثبات کرد بلکه نتیجه برعکس خواهد شد.
محمدحسین زارعی
2019/01/24, 14:36
تقریب دوم شهید صدر در بحوث از اینکه دلالت التزامی در حجیت از دلالت مطابقی تیعیت می کند
بعضی مساله تبعیت در حجیت را این گونه تصویر کرده اند که دال دلالت التزامی عقلی لفظ نیست بلکه از باب دلالت معنی بر معنا است.
توضیح ذلک: در اینجا آنچه که دلالت برمدلول مطابقی می کند لفظ است و در مرحله بعد مدلول مطابقی که از جنس معناست دال برای مدلول التزامی قرار می گیرد. و در واقع اینجا یک دال و دو مدلول نیست بلکه در اینجا دو دال یکی لفظی و دیگری معنوی و دو مدلول خواهیم داشت
و در نتیجه مطلوب ما در تبعیت ثابت می شود چرا که وقتی دلالت مطابق از حجیت ساقط شود چیزی باقی نمی ماند تا دال بر مدلول التزامی باشد و باقی ماندن مدلول بدون دال غیر معقول است.
شهید صدر در اینجا می فرمایند اگر چنین تصویر تمام باشد که نیست این تقریب به معنای ملازمه بین دو مدلول مطابقی و التزامی در حجیت نخواهد بود که در تقریب قبلی که از آقای خویی بود گذشت بلکه به معنای توقف در حجیت خواهد بود. به این معنا که این گونه نیست که حجیت دلالت التزامی از معنای مطابقی امکان انفکاک نداشته باشد بلکه حجیت مدلول التزامی متتوقف بر حجیت معنای مطابقی است.
اشکال این تصویر
ملازمه در ثبوت واقعی این دو مدلول است نه ثبوت تعبدی آن و بعد از حجیت .
توضیح ذلک: اگر منظورشما از اینکه بعد سقوط دلالت مطابقی دالی بر مدلول التزامی نیست
1- ذات معنای مطابقی است که بالوجدان چنین صحیح نیست و خروج از فرض آقای نایینی است چرا که فرض در جایی است ذات معنای مطابقی باقی است
2- و اگر منظور حجیت و تعبد به معنای مطابقی است که باقی نباشد اگر چه حرف صحیحی است ولی دال بر معنای التزامی ذات معنای مطابقی و به عبارت دیگر ثبوت واقعی معنای مطابقی دال بر معنای التزامی است نه ثبوت تعبدی معنای مطابقی. شاهد این که ثبوت تعبدی آن دال نیس چت این است که در این صورت باید مدالیل التزامی اصول عملیه هم حجت باشد چرا که تعبد به معنای مطابقی آن وجود دارد در صورتی که کسی نمی پذیرد.
3- و اگر هم منظور این است که حجیت دلالت التزامی مصحح جعل حجیت برای دلالت مطابقی است و عبارت دیگر حجیت دلالت مطابقی منقح موضوع حجیت دلالت التزامی است. نظیر بینه که حکم شرعی مصحح جعل برای بینه ای بود که بر موضوعی اقامه شده است. در این صورت نیز با سقوط حجیت دلالت مطابقی، موضوع دلالت التزامی اگر چه به صورت تعبدی احراز نمی شود تا دلالت التزامی بر حجیت باقی بماند.
در این صورت اشکال می شود آنچه بین دو مدلول وجود دارد ملازمه عقلیه تکوینی است نه اینکه مدلول التزامی در نقش مصحح جعل حجیت برای معنای مطابقی باشد و به عبارت دیگر بین این دو رابطه تعبدی وجود ندارد بلکه رابطه بین معنای مطابقی و التزامی عقلی و تکوینی است و در این صورت معنای مطابقی نمی تواند موضوع حجیت مدلول التزامی باشد
اشکال دیگری که هست این است که موضوع حجیت امارات همان طور که درجه ای خاص از کشف تصدیقی است در معنای التزامی نیز همین طور است و هر کدام موضوعشان کشف تصدیقی ظنی خاص مثل خبر است. در این صورت با سقوط معنای مطابقی دلیلی بر سقوط معنای التزامی نیست چرا که موضوع حجیت آن هنوز باقی است.
سید محسن منافی
2019/01/24, 14:55
تقریب دومی که شهید صدر به عنوان برهان برای اثبات تبعیت حجیت مدلول التزامی از حجیت مدلول مطابقی مطرح کرده است، این است که: معنا بر مدلول التزامی دلالت می کند نه لفظ، پس در واقع در جایی مدلول مطابقی و التزامی وجود دارد، دو دالّ و دو مدلول وجود دارد: کلام صادر از متکلّم که مدلولش، معنای مطابقی است و دالّ دیگر خود معنای مطابقی است که مدلولش، معنای التزامی است؛ زیرا ملازمه ی عقلیه، ملازمه ای تصدیقی(نه فقط در مرحله ی دلالت تصوری) میان وجود حقیقی دو معناست که زمانی که دلالت لفظی(کلام) در اثبات مدلولش(معنای مطابقی) ساقط شود، اصلاً دالّی باقی نمی ماند که بخواهد بر معنای التزامی دلالت کند که این همان تبعیت بین دو مدلول در تبعیت است.
فرق این تقریب با تقریب قبل این است که در تقریب قبل فقط این اثبات می شد که این دو مدلول از هم غیر قابل انفکاک هستند ولی در این تقریب، دوران حجیت دلالت التزامی مدار حجیت مطابقی ثابت می شود.
شهید صدر این تقریب را مانند تقریب قبل نمی پذیرند به این بیان که: ملازمه ی عقلیه میان ثبوت واقعی معنای مطابقی و ثبوت واقعی معنای التزامی برقرار است نه ثبوت تعبّدیشان. حال مراد تقریب کننده از این که به هنگامِ سقوط دلالت مطابقی، دالّی بر معنای التزامی وجود ندارد، از سه احتمال خارج نیست:
1- ذات دال بر معنای التزامی وجود ندارد؛ که این مطلب صحیح نیست؛ زیرا ذات معنای مطابقی وجود دارد و فقط حجیتش در فرض وجود ندارد.
2- دال بر معنای التزامی، حجیت ندارد؛ این مطلب صحیح است ولی تعبّد به دلالت مطابقی که قرار نبود بر معنای التزامی دلالت بکند که اگر قرار باشد این گونه باشد، باید لوازم اصول عملیه نیز به همین ملاک(ثبوت تعبّد به مدلول های مطابقی)حجت باشند.
3- حجیت دلالت مطابقی موضوع حجیت دلالت التزامی را تعبداً می سازد، بدین صورت که با حجیتش، معنای مطابقی موجود می شود تا بر وجود معنای التزامی دلالت کند تا حجیت تعبّدیش ثابت شود. پس زمانی که حجیت دلالت مطابقی از بین رفت، دیگر نمی توان حجیت دلالت التزامی را اثبات نمود؛ زیرا تنها راه احراز تعبدی موضوع حجیتش از بین رفته است.
اشکال این احتمال: مدلول مطابقی موضوع حجیت مدلول التزامی نیست بلکه این دو- مانند دو امر تکوینی متلازم - ملازم عقلی هستند. نه این نسبت معنای مطابقی به معنای التزامی، نسبت موضوع به حکم شرعی ای باشد که
آن حکم جعل حجیت اماره ای را که از موضوعش حاکی است، را تصحیح می کند.
به عبارت دیگر: موضوع حجیت در امارات، آن مرتبه از دلالت و کشف تصدیقی است که در موارد وجود اماره حاصل می شود، که این مرتبه همان گونه که نسبت به مدلول مطابقی وجود دارد، نسبت به مدلول التزامی نیز وجود دارد. و از بین رفتن حجیت این مرتبه از کاشفیت نسبت به مدلول مطابقی، هیچ تلازمی با از بین رفتن کاشفیت مدلول التزامی ندارد.
علیرضا عسکری
2019/01/26, 15:00
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و ادب
دلالت التزامی عقلی از نوع دلالت لفظ بر معنا نیست. بلکه از جهت دلالت معنا بر معناست زیرا ملازمه عقلیه، ملازمه ی تصدیقیه ایست که بین دومعنا با وجود واقعیشان است.
پس در اینجا ما دودال و دو مدلول داریم. دال و مدلول اول ، لفظ و معنای مطابقی و دال و مدلول دوم ، معنای مطابقی و معنای التزامی است.
حال که دلالت لفظیه در اثبات مدلول مطابقی ساقط شد ، دیگر چیزی که ما را به مدلول التزامی راهنمایی کند وجود ندارد.واین معنای تبعیت در حجیت است
اشکال : ملازمه عقلی بین ثبوت واقعی معنای مطابقی وثبوت واقعی معنای التزامی است،نه ثبوت تعبدی آن دو.
حال مرادتان از عدم دال بر معنای التزامی هنگام سقوط دلالت مطابقیه چیست؟
1 ) عدم ذات دال بر معنای التزامی : این حرف صحیح نیست زیرا دال بر مدلول التزامی ، ذاتمعنای مطابقی است که ساقط نشده است و فقط حجیت آن ساقط شده
2 ) عدم تعبد به ثبوت دال بر معنای الزامی : این حرف صحیح است اما دال بر مدلول التزامی که این نیست وگرنه اگر قرار بود ثبوت تعبد ، دال بر معنای التزامی باشد و حکم حجیت مدلول التزامی دائر مدار ثبوت تعبد به مدلول مطابقی باشد، باید مثبتات اصول عملیه حجت باشد زیرا تعبد به مدلول مطابقی وجود دارد.
3)حجیت دلالت مطابقی تعبدا موضوع حجیت دلالت التزامی را منقح میکند زیرا با حجیت مدلول مطابقی ، معنای مطابقی که دلالت بر معنای التزامی میکند بوجود می آید.و لذا هنگامی که مدلول مطابقی از حجیت ساقط شود ، امکان اثبات حجیت دلالت التزامیه وجود نداردزیرا موضوع آن ولو تعبدا احراز نمیشود.
اشکال این وجه : معنای مطابقی موضوع حجیت معنای التزامی نیست بلکه عقلا ملازم با معنای التزامی می باشد. پس نسبت بین معنای مطابقی و معنای التزامی ، نسبت بین دو امر تکوینی متلازم است نه نسبت بین موضوع با حکم شرعی اش که مصحح جعل حجیت برای اماره حاکی از موضوعش می باشد.
بعبارتی دیگر : موضوع حجیت در امارات ، همین درجه کشف تصدیقی ثابت در موارد قیام امارات است.واین درجه کشف همانطور که به نسبت به مدلول مطابقی وجود دارد ، نسبت به مدلول التزامی نیز وجود دارد. و مجرد سقوط کشف اولی از حجیت ، موجب نمیشود که دومی نیز از کشف مرتفع شود.
مجتبی شفیعی
2019/01/27, 23:50
بسم الله الرحمن الرحیم:
تقریب دوم برای اثبات تبعیت حجیت مدلول التزامی از مدلول مطابقی:
دلالت التزامی از سنخ دلالت معنی بر معنی است. یعنی کلام بر مدلول مطابقی اش دلالت می کند (دلالت لفظی) و مدلولش بر معنای التزامی دلالت می کند (دلالت معنی بر معنی). سر این مطلب این است که ملازمه عقلیه، تصدیق به ملازمه بین واقع دو معنا به وجود حقیقی شان است. پس در دلالت التزامیه که از سنخ ملازمه عقلیه است جایی برای لفظ باقی نمی ماند.
با توجه به توضیحات فوق تبعیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی در حجیت هم روشن می شود چرا که اگر دلالت لفظی نتواند مدلولش را اثبات کند، معنایی که بتواند بر معنای التزامی دلالت کند وجود نخواهد داشت.
تقریب اول صرف ملازمه و عدم انفکاک بین دو دلالت را اثبات می کرد اما این وجه اگر تمام باشد به معنای توقف حجیت دلالت التزامیه بر حجیت دلالت مطابقی خواهد بود.
مناقشه:
از آنجایی که ملازمه بین ثبوت واقعی معنای مطابقی و التزامی است نه ثبوت تعبدی آنها، لذا دلیل مذکور بر تبعیت تمام نیست.
توضیح آنکه: استدلال شد که در فرض عدم حجیت مدلول مطابقی، مدلول التزامی هم حجت نیست چرا که دالی بر مدلول التزامی وجود ندارد. 3 احتمال درباره مراد از عدم وجود دال مطرح است که به بررسی آنها می پردازیم:
احتمال اول: اگر مراد عدم ذات دال بر معنای التزامی است؛ که از اساس فرمایش غلطی است چرا که معنای مطابقی که دال بر معنای التزامی است وجود دارد (هر چند که حجت نیست.)
احتمال دوم: اگر مراد از عدم دال، عدم تعبد به ثبوت معنای مطابقی (دال بر معنای التزامی) است، هر چند فرمایش صحیحی است اما از آنجا که دال بر معنای التزامی نفس مدلول مطابقی است نه «معنای مطابقی متعبد به»، لذا عدم تعبد به ثبوت معنای مطابقی، دخلی در حجیت مدلول التزامی ندارد. وگر نه باید لوازم اصول عملیه هم حجت می شد چرا که تعبد به مدلول مطابقی شان وجود دارد.
احتمال سوم: اگر مراد این است که حجیت دلالت مطابقیه منقح موضوع حجیت دلالت التزامیه است، به این بیان که حجیت به عنوان یک حکم شرعی، موضوعش دلالت التزامیه است و کما اینکه در سایر احکام ابتدا باید موضوع منقح باشد تا حکم بر آن بار شود در اینجا هم برای احراز موضوع (دلالت التزامیه) نیاز به دال بر آن داریم که خودش برای تحقق نیاز به حجیت دارد؛ باید گفت معنای مطابقی موضوع برای حجیت معنای التزامی نیست و نسبت بین این دو معنا نسبت بین دو امر تکوینی متلازم است نه نسبت موضوع به حکم شرعی اش. یعنی نسبتشان مثل نسبت بینه با موضوع حکم شرعی نیست که برای احراز تعبدی موضوع، نیاز به حجیت بینه است و با اعتبار بینه موضوع حکم منقح می شود. بلکه موضوع حجیت در امارات میزان و درجه ای از کشف تصدیقی است که با قیام آنها محقق می شود و همان گونه که این کشف نسبت به مدلول مطابقی وجود دارد، نسبت به مدلول التزامی هم وجود دارد و با سقوط حجیت مدلول مطابقی، تزلزلی در کشف مدلول التزامی که مناط حجیتش است، حادث نمی شود.
محمد اشعری
2019/02/01, 21:31
دلالت التزامیه عقلیه از باب دلالت لفظ بر معنا نیست بلکه از باب دلالت معنا بر معناست به این معنا که در در مقام دو دال و دو مدلول داریم، یکی کلام که مدلول آن معنای مطابقی است و دیگری معنای مطابقی که مدلول آن معنای التزامی است. در اینصورت اگر دلالت لفظی در اثبات مدلول مطابقی سقوط کند دیگر موجبی برای دلالت التزامی نخواهد بود.
این وجه اگر تمام باشد تبعیت به معنای توقف حجیت اثبات خواهد شد نه مجرد ملازمه بین آنها و عدم انفکاک.(ظاهرا منظور ایشان در توقف نوعی علیت است بخلاف ملازمه که تلازم در وجود است نه علیت یکی برای دیگری).
اما این وجه تمام نیست زیرا ملازمه عقلی بین ثبوب واقعی معنای مطابقی و التزامی برقرار است نه ثبوت تعبدی آنها. اگر از منظور شما از عدم وجود دال بر معنای التزامی عدم ذات معنای مطابقی است که صحیح نیست زیرا ذات معنای مطابقی ساقط نشده است بلکه حجیت آن ساقط شده است اما اگر منظور شما عدم تعبد به ثبوت دال است که حرف صحیحی است اما مشکل آن است که تعبد به ثبوت دال، دال بر معنای التزامی نیست و الا با تعبد به ثبوت اصول عملیه، لوازم آنها هم باید حجت می شد.
همچنین اگر منظور شما این است که حجیت مدلول مطابقی موضوع حجیت مدلول التزامی را محقق میکند به این ترتیب که بواسطه اثبات حجیت ، وجود معنای مطابقی محقق شده که دال بر معنای التزامی است و حجیت هم مترتب بر معنای التزامی میشود؛ در اینصورت اگر دلالت مطابقی از حجیت ساقط شود اثبات حجیت برای دلالت التزامی ممکن نیست چون موضوع حجیت آن محقق نشده است.
اشکال این مطلب آن است که معنای مطابقی موضوع حجیت معنای التزامی نیست بلکه ملازم عقلی معنای التزامی است و نسبت بین آنها نسبت بین دو امر تکوینی متلازم است نه نسبت موضوع به حکم شرعی.
«انجمن علمی پژوهشی طالب»
فضایی پویا و بانشاط برای تولید و گسترش علوم اسلامی