PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقریر فقه 18 دی



سید محسن منافی
2019/01/11, 08:48
به خودِ آیه ی شریفه ی «وَ أْمُرْ بِالْعُرْف» می توان برای اثبات ترتیب استدلال نمود:
تقریب اول: عرف به معنای معروف(کار خوب-از نظر عقل یا عرف یا شرع-) است. یکی از کارهای خوب این است که در امر به معروف، ترتیب را رعایت شود.
اشکال:
1- قطعی است که واجب نیست به هر کار خوبی امرکنیم، پس «سیَر معروفه» اطلاق ندارد و شامل هر کار خوبی نمی‌شود؛ و الا، تخصیص اکثر لازم می‌آید. قدر متیقَّنش، واجبات است. پس نهایتاً مفاد این آیه این است که: «کار خوب واجب، واجب است.»، موضوع این دلیل «کار خوب واجب» است، اگر برای اثبات وجوب «ترتیب» به این دلیل تمسک کنیم، تمسک به دلیل در شبهه‌ی مصداقیه کرده‌ایم.
اگر قائل بشویم: «لفظ امر استعمال در «وجوب» شده.»، این اشکال وارد است. اما ما قائل به مبنای بزرگانی هستیم که می‌گویند: «هیئت و ماده‌ی «امر» فقط دلالت بر طلب و بعث دارد، و هر جا دلیل بر ترخیص پیدا نکردیم عقل یا عقلا حکم به وجوب می‌کنند.»، و لذا این مناقشه به ما واردنیست؛ چون هیچ فردی از تحت آیه خارج نمی‌شود.
جواب: (صد بار گفتیم که) وجوب و استحباب، خارج از مدلول الفاظ است.
2- ممکن است به این تقریب گرفته بشود، قرینیت سیاق است به همان تقریبی که گذشت، و جواب هم همان است؛ که اولاً وجوب و استحباب خارج از مدلول الفاظ است و ثانیاً «مجرد قرینه ی سیاق» قرینه نیست.
تقریب دوم: یکی از معانی عرف، رفق و مداراست. پس به مقتضای این آیه رفق واجب است، و مقتضای وجوب رفق، مراعات «ترتیب» بین مصادیق امربه‌معروف است.
البته این استدلال، شرطیت را اثبات نمی‌کند، ولی لااقل به عنوان حکم تکلیفی اثبات می‌کند که در کنار امربه‌معروف، تکلیف دیگری هم داریم که باید بین مصادیق آن ترتیب را مراعات کنیم.
تقریب سوم: احتمال دیگری که در تفسیر این آیه داده شده، این است که مأموربه و مفعول فعلِ «و أمُر» محذوف است، و «عرف» کیفیت این فعل را بیان می‌کند؛ یعنی «و أمر متلبِّساً امرُک بالعرف»، یعنی «ولیکن امرُک بالعرف». از اطلاق این آیه استفاده می‌شود که: یعنی ای پیغمبر! چه در مقام امربه‌معروف چه در مقام ابلاغ واجبات، به سیره‌ی جمیله یا به سیره‌ی معروفه یا به رفق امرکن. و از جمله سیَر جمیله یا معروفه، ترتیب یا رفق است، و مقتضای رفق نیز ترتیب است. پس بر پیامبر واجب است که امربه‌معروفش را با مراعات «ترتیب» انجام دهد.
بعد از این که ثابت شد: «ترتیب، تکلیف پیامبر است.»، از طریق قاعده‌ی «اشتراک» (مادامی که لم‌یثبت که از خصائص النبی است) یا از طریق «وجوب تأسّی»، ثابت می‌شود که تکلیف ما نیز هست.
تقریب چهارم: چون طبق تقاریب گذشته، استدلال به این آیه برای اثبات وجوب اتّباع از سیَر عقلائیه تمام است، پس اگر بین این احتمالات مردد شدیم و نتوانستیم یکی را بر دیگری ترجیح بدهیم، هر کدام که درست باشد، استدلال به سیره تمام است.
استدلال به سیره‌ی عقلاء به بیان سوم، اگرچه در کلمات بزرگان مغفول مانده، ولی این بیان خصوصاً به تقریب آخر، شاید بهترین دلیل بر اثبات وجوب مراعات ترتیب باشد.

سید صالح صالحی
2019/02/13, 13:23
باعرض سلام
چند نکته:
1. گلمه (جواب) را در جاب از اشکال اول به تقریب اول، باید دو خط بالاتر ذکر میکردید، چون جواب از آنجا شروع شد، مضاف بر اینکه اگر کمی در آخر جواب توضیح میدادید بهتر بود به اینکه چگونه با این بیان هیچ فردی از تحت آیه شریفه خارج نمی شود.
2. اگر تقریر را با قلم و بیان خودتان می نوشتید بهتر بود.