سید محسن منافی
2019/01/07, 08:19
فرق دو بیان این است که در بیان اول اصلاً سیره نمی گذارد اطلاق منعقد شود ولی در بیان دوم می پذیریم که انعقاد اطلاق صورت می گیرد و سیره آن را تقیید می کند. اطلاق نمی تواند رادع سیره باشد بلکه باید تصریحی به ردع باشد و حجم زیادی باشد.
بیان سوم: امر شارع به اخذ به سیره
شارع در آیهی «وَ أْمُرْ بِالْعُرْف» به پیامبر امرفرموده که به «عرف» امرکند. به فرمودهی علامه طباطبائی منظور از «عرف» در این آیه «سیرههای جمیله» است. پس عمل به سیرههای جمیله بین عقلا، بر ما واجب است؛ چون یا مأموربهِ خداوند است یا مأموربه پیامبر؛ چون یا «الامر بالامر بالشیء، یقتضی الأمر بالشیء» پس خدا به متابعت از این سیرهها امرفرمودهاست، یا لااقل پیامبر این امر شارع را امتثال فرموده و به متابعت از این سیَر امرفرمودهاست. بنابراین «ترتیب» از سیَر جمیلهی بین عقلاست، و به مقتضای این آیه عمل به سیَر جمیله واجب است، پس مراعات ترتیب بر ما واجب است.
بیان سوم: امر شارع به اخذ به سیره
شارع در آیهی «وَ أْمُرْ بِالْعُرْف» به پیامبر امرفرموده که به «عرف» امرکند. به فرمودهی علامه طباطبائی منظور از «عرف» در این آیه «سیرههای جمیله» است. پس عمل به سیرههای جمیله بین عقلا، بر ما واجب است؛ چون یا مأموربهِ خداوند است یا مأموربه پیامبر؛ چون یا «الامر بالامر بالشیء، یقتضی الأمر بالشیء» پس خدا به متابعت از این سیرهها امرفرمودهاست، یا لااقل پیامبر این امر شارع را امتثال فرموده و به متابعت از این سیَر امرفرمودهاست. بنابراین «ترتیب» از سیَر جمیلهی بین عقلاست، و به مقتضای این آیه عمل به سیَر جمیله واجب است، پس مراعات ترتیب بر ما واجب است.