علیرضا عسکری
2018/12/30, 21:41
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه 9 دی ماه 1397 - تعارض بین استصحاب و دلیل قرعه
بیان اول بر تقدم قرعه از مرحوم آخوندوبیان دوم از مرحوم آقای خوئی وبیان سوم از مرحوم امام بود که تتمه ای راجب به بیان سوم وجود دارد:
تتمه بیان مرحوم امام
مرحوم امام نسبت را عموم و خصوص من وجه کردند و فرمودند دلیل استصحاب حاکم است زیرا در دلیل استصحاب تعبد به علم امده و جهالت و شک و شبهه و اشکال منتفی شده و جایی برای قاعده قرعه نمی ماند.ودر نتیجه استصحاب به دلیل اعتبارش بر دلیل قرعه حاکم خواهد بود.
نکته ای که ایشان را وادار کرده است که نسب را من وجه کند و قرعه را مختص به موارد تنازع کنند؛بنای عقلا در دلیل قرعه است که شمول وعمومی نسبت به تزاحمات ندارد و بعبارتی قرعه امری تاسیسی نیست. و برای این مسئله به قضیه یونس استشهاد و...میکنند.
پس اطلاقاتی که در دلیل قرعه شکل میگیرد منزّل بر همان بنائات عقلائیه است.ایشان همچنین میفرمایند در ردوایت محمدبن حکیم اگرچه عام وجود دارد و فرموده اند القرعه لکل امر مشکل و شامل غیر باب تزاحمات میشود اما این روایت بدیلیل اینکه در سوال لفظ شیئ آمده اجمال دارد مفید عموم نیست و کانه حتی اگر اطلاق فرض شود منزل بر آنچه مبنای عقلا است می شود.
اشکال استاد به مرحوم امام
اولا نسبت به روایت محمد بن حکیم :آن خصوصیت سوال اگر در جواب موثر میبود یا باوثاقت راوی ناسزگار بود یا با ظبط او در حالی که او را ثقه میدانید و عقلا در ثقه بنا را بر ضبط میگذارند.
ثانیا ایشان بعد از اینکه رابطه را من وجه بیان کردند فرمودند استصحاب حاکم است. حال سوال این است که چرا حکومت را تنها در استصحاب فرض میکنید؟ چرا دلیل قرعه حاکم نباشد مخصوصا اینکه دلیل قرعه میگوید القرعه لاتخطئ یا اینکه میگوید الّا خرج سهم المحق و این لسان لسان حکومت است و قرعه خطا نمیکند یعنی تو علم داری تعبدا.ولذا چون هردو صالح حکومتند و تعینی ندارد تعارض محکم می ماند.
بیان چهارم
دلیل قرعه اختصاص به موارد علم اجمالی دارد وادله استصحاب و غیر آن از سایر اصول عملیه حداقلش این ایست که اختصاص ندارد و لذا دلیل قرعه یا اخص است و یا مباین. برای این مطلب دو تقریر وجود دارد
تقریر اول دلیل از مرحوم نائینی
قرعه اختصاص دارد به موارد علم اجمالی-غیر شبهات بدویه-لذا هیچ وجه قرعه و استصحاب باهم جمع نمیشود موضوعا.زیرا طبق استصحاب برای شبهات بدویه است.اما با این که عناوینی که موضوع قرعه قرار گرفته-مثل مشکل-عام است و شامل شبهات بدویه نیز میشود بازهم اختصاص به علم اجمالی دارد، این است که خود عنوان قرعه اقتضا میکند تعیین شیئی بین الشیئین والاشیاء را .در موارد شبهات بدویه تردید بین شیئین نیست بلکه تردید بین الاحتمالین است.و متفاهم از ادله قرعه-نه بلحاظ موضوعش-بلکه بعنوان اقتراع که در روایات امده و منظور از از اقتراع تعیین بین الشیئین یا الاشیاء می باشد . لذا قرعه در شبهات حکمیه جاری نمیشود.
از یک طرف مقتضای ادله قرعه این است که شیئ مشتبه بین امور متردد.اما بعد میفرمایند که بین قرعه و استصحاب اتحاد موضوع نیست اما در سایر اصول به مشکل برمیخوریم زیرا بین قرعه و احتیاط مثلا موضوع جمع میشود.چطور در علم اجمالی به خمریت امر به احتیاط و در موطوئه قرعه؟لذا فهم آن فی غایه الاشکال و این نکته باعث شده که قرعه در غیر موارد افتاء اصحاب حجت نیست.
اشکال مرحوم عراقی به مرحوم نائینی:درست میگویید که موارد قرعه مواردعلم اجمالی است اما کجای استصحاب امده که مختص به غیر موارداجمالی می باشد.(مرحوم نائینی اصل برائت را هم داخل کردند و گفتند اصل برائت و استصحاب برای غیرمواردعلم اجمالی است و اگر تنها گفته بود استصحاب ،میگفتیم مبنایشان این است که استصحاب مختص به شبهات بدویه است)در حالی که برائت و استصحاب رادر موارد اجمالی جاری میکنیم. مثلا جایی که دونفر وجود دارند و علم هست که یکی از آن دو نفر جنب است.با این حال اصل برائت جاری میشود در حالی که دلیل قرعه نیز وجود داشت.
یکشنبه 9 دی ماه 1397 - تعارض بین استصحاب و دلیل قرعه
بیان اول بر تقدم قرعه از مرحوم آخوندوبیان دوم از مرحوم آقای خوئی وبیان سوم از مرحوم امام بود که تتمه ای راجب به بیان سوم وجود دارد:
تتمه بیان مرحوم امام
مرحوم امام نسبت را عموم و خصوص من وجه کردند و فرمودند دلیل استصحاب حاکم است زیرا در دلیل استصحاب تعبد به علم امده و جهالت و شک و شبهه و اشکال منتفی شده و جایی برای قاعده قرعه نمی ماند.ودر نتیجه استصحاب به دلیل اعتبارش بر دلیل قرعه حاکم خواهد بود.
نکته ای که ایشان را وادار کرده است که نسب را من وجه کند و قرعه را مختص به موارد تنازع کنند؛بنای عقلا در دلیل قرعه است که شمول وعمومی نسبت به تزاحمات ندارد و بعبارتی قرعه امری تاسیسی نیست. و برای این مسئله به قضیه یونس استشهاد و...میکنند.
پس اطلاقاتی که در دلیل قرعه شکل میگیرد منزّل بر همان بنائات عقلائیه است.ایشان همچنین میفرمایند در ردوایت محمدبن حکیم اگرچه عام وجود دارد و فرموده اند القرعه لکل امر مشکل و شامل غیر باب تزاحمات میشود اما این روایت بدیلیل اینکه در سوال لفظ شیئ آمده اجمال دارد مفید عموم نیست و کانه حتی اگر اطلاق فرض شود منزل بر آنچه مبنای عقلا است می شود.
اشکال استاد به مرحوم امام
اولا نسبت به روایت محمد بن حکیم :آن خصوصیت سوال اگر در جواب موثر میبود یا باوثاقت راوی ناسزگار بود یا با ظبط او در حالی که او را ثقه میدانید و عقلا در ثقه بنا را بر ضبط میگذارند.
ثانیا ایشان بعد از اینکه رابطه را من وجه بیان کردند فرمودند استصحاب حاکم است. حال سوال این است که چرا حکومت را تنها در استصحاب فرض میکنید؟ چرا دلیل قرعه حاکم نباشد مخصوصا اینکه دلیل قرعه میگوید القرعه لاتخطئ یا اینکه میگوید الّا خرج سهم المحق و این لسان لسان حکومت است و قرعه خطا نمیکند یعنی تو علم داری تعبدا.ولذا چون هردو صالح حکومتند و تعینی ندارد تعارض محکم می ماند.
بیان چهارم
دلیل قرعه اختصاص به موارد علم اجمالی دارد وادله استصحاب و غیر آن از سایر اصول عملیه حداقلش این ایست که اختصاص ندارد و لذا دلیل قرعه یا اخص است و یا مباین. برای این مطلب دو تقریر وجود دارد
تقریر اول دلیل از مرحوم نائینی
قرعه اختصاص دارد به موارد علم اجمالی-غیر شبهات بدویه-لذا هیچ وجه قرعه و استصحاب باهم جمع نمیشود موضوعا.زیرا طبق استصحاب برای شبهات بدویه است.اما با این که عناوینی که موضوع قرعه قرار گرفته-مثل مشکل-عام است و شامل شبهات بدویه نیز میشود بازهم اختصاص به علم اجمالی دارد، این است که خود عنوان قرعه اقتضا میکند تعیین شیئی بین الشیئین والاشیاء را .در موارد شبهات بدویه تردید بین شیئین نیست بلکه تردید بین الاحتمالین است.و متفاهم از ادله قرعه-نه بلحاظ موضوعش-بلکه بعنوان اقتراع که در روایات امده و منظور از از اقتراع تعیین بین الشیئین یا الاشیاء می باشد . لذا قرعه در شبهات حکمیه جاری نمیشود.
از یک طرف مقتضای ادله قرعه این است که شیئ مشتبه بین امور متردد.اما بعد میفرمایند که بین قرعه و استصحاب اتحاد موضوع نیست اما در سایر اصول به مشکل برمیخوریم زیرا بین قرعه و احتیاط مثلا موضوع جمع میشود.چطور در علم اجمالی به خمریت امر به احتیاط و در موطوئه قرعه؟لذا فهم آن فی غایه الاشکال و این نکته باعث شده که قرعه در غیر موارد افتاء اصحاب حجت نیست.
اشکال مرحوم عراقی به مرحوم نائینی:درست میگویید که موارد قرعه مواردعلم اجمالی است اما کجای استصحاب امده که مختص به غیر موارداجمالی می باشد.(مرحوم نائینی اصل برائت را هم داخل کردند و گفتند اصل برائت و استصحاب برای غیرمواردعلم اجمالی است و اگر تنها گفته بود استصحاب ،میگفتیم مبنایشان این است که استصحاب مختص به شبهات بدویه است)در حالی که برائت و استصحاب رادر موارد اجمالی جاری میکنیم. مثلا جایی که دونفر وجود دارند و علم هست که یکی از آن دو نفر جنب است.با این حال اصل برائت جاری میشود در حالی که دلیل قرعه نیز وجود داشت.