علیرضا عسکری
2018/12/30, 12:31
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه 8 دی ماه 1397 - تعارض بین استصحاب و دلیل قرعه
بحث منتهی شد به جمع بین دلیل استصحاب و دلیل قرعه
بیان اول از مرحوم آخوند
مرحوم آخوند دلیل استصحاب را مقدم دانستند بخاطر اخصیت اولا و بخاطر وهن عمومیت دلیل قرعه ثانیا
اخصیت : در دلیل استصحاب حالت سابقه معتبر است ولی در دلیل قرعه حالت سابقه اخذ نشده است ولذا اخص است. ولو اینکه از دید مرحوم اخوند استصحاب در عین اخص بودن اعم هم هست زیرا اختصاصی به شبهات موضوعیه ندارد.ولکن این بحسب حجیت است نه بحسب لسان دلیل در حالی که ملاک لسان است و بحسب لسان استصحاب اخص است ولو بحسب حجیت اعم باشد لذا تخصیص میزنیم
وهن عمومیت : عموم دلیل قرعه بواسطه کثرت تخصیصات موهون است و لذابدون عمل اصحاب قابل التزام نیست.و وقتی تخصیص مستهجن قابل التزام نیست کاشف از این است که دلیل قرعه محفوف به قرینه ای بوده که مدول استعمالی را در مواردی قرار میداده که شامل تخصیص مستهجن نشود و حالا که ان قرینه محفوفه نیست ، از باب فقد قرینه متصله است که موجب اجمال است.
بعبارتی دیگر اگر چنانچه تنها القرعه لکل امر مشکل را بدون قرینه ببینیم، مفادش نسبت به اصول عملیه مفاد تخصیص است اما اگر با ان قرینه در نظرگرفته شود و اورا منحصر در شبهات موضوعیه کند، خروج اصول تخصصی میشود.
اخر کلام مرحوم اخوند
ان قلت : در دوران بین ورود قرعه بر استصحاب و یا استصحاب برقرعه، امر نوبت به استصحاب نمیرسد و قرعه وارد است زیرا شکی باقی نمیگذارد
قلت : استصحاب نیز میتواند وارد اشد زیرا مجعول در قرعه مجهول از همه جهات است حتی حکم ظاهری در حالی که استصحاب حکم ظاهری است.فافهم : شاید اشاره به این باشد که موجب تقدم استصحاب نمیشود.
نکته دیگری که وجود دارد این است که عموم دلیل قرعه قابل استناد نیست لکثره تخصیصه و وهن عمومه کانه مقتضی او قاصر است حتی اگر دلیل استصحاب در بین نبود.
بیان دوم از مرحوم آقای خوئی :
متحصل از مجموعه نصوص ادله قرعه ، قضیه از تمام جهات چه ظاهری و چه واقعی جهالت باشد و اینگونه نیست که با صرف عروض اشکالی ولو واقعی قرعه اخذ شود. و اینکه باعث شده توهم تخصیص مستهجن شود ، غفلت از این نکتست و اون مواردی که وهم شده تخصیص است درواقع تخصص است و از همه جهات مجهول نبوده است.بله برخی موارد بااینکه وظیفه ظاهریه وجود دارد ، ولی دلیل خاص در اعمال قرعه در ان داریم.و این تخصیص در ادله احکام ظاهریه است. در واقع ایشان با این بیان خواستهاند از عموم دلیل قرعه دفاع کنند و با این حال استصحاب را هم بر آن مقدم بدانند چون موضوع قرعه را نفی میکند.
اشکال استاد به مرحوم آقای خوئی
اگر مفاد دلیل قرعه این است که حکم ظاهری نباشد ولو احتیاط وگرنه تخصصا موضوعی برای قرعه نیست؛دیگر جایی برای دلیل قرعه پیدا نمیکنید.اگر منظورتان این است که ادله دیگر از باب اخص مطلق بودن موضوع دارند ، این خروج از فرض ماست و فرض ما جایی است که نسبت را من وجه فرض کنید وگرنه با فرض تخصیص از باب اینکه استصحاب اخص مطلق است مرحوم اخوند مشکلی نداشت.و دیگر اسم ان را تخصص نباید گذاشت.
بیان سوم از مرحوم امام بر تقدم استصحاب
ایشان در استصحاب میفرمایند متحصل از نصوص و ادله قرعه این است که قرعه برای مواردتزاحم حقوق است و در موراد غیر تنازع و خصومات قرعه موضوع ندارد و از جهتی در تمام موارد اصول عملیه تنازعی مطرح نیست لذا جایی برای قرعه وجود ندارد.مفاد ادله قرعه اطلاقی نسبت به موارد غیر تشاح و تنازع ندارد مگر یک مورد و انجا استثناءا قرعه ثابت شده و اتفاقا همانجا هم تزاحم در حقوق است ، یعنی حقوق حیوانات.
اشکال استاد به مرحوم امام
کلام این است که در همان موارد تزاحم اگر حجتی فی البین بود باز قرعه مقدم نیست.شما نسبت من وجه را بهم نزدید و نهایتش این است که گفتید قرعه اخص است از این ناحیه که موارد تشاح است اما استصحاب نیز از موردی دیگر اخص است و ان اینکه در ان حالت سابقه لحاظ شده لذا باز نسبت من وجه شد.
البته بنظر بعید نیست دلیل قرعه محدود به موارد علم اجمالی شود و لذا نسبت مطلق خواهد بود و از این حیث دلیل استصحاب اخص خواهد بود و رفع ید از دلیل قرعه بواسطه استصحاب بواسطه تخصیص است و تخصیص هم درحدی نیست که موهون باشد.
شنبه 8 دی ماه 1397 - تعارض بین استصحاب و دلیل قرعه
بحث منتهی شد به جمع بین دلیل استصحاب و دلیل قرعه
بیان اول از مرحوم آخوند
مرحوم آخوند دلیل استصحاب را مقدم دانستند بخاطر اخصیت اولا و بخاطر وهن عمومیت دلیل قرعه ثانیا
اخصیت : در دلیل استصحاب حالت سابقه معتبر است ولی در دلیل قرعه حالت سابقه اخذ نشده است ولذا اخص است. ولو اینکه از دید مرحوم اخوند استصحاب در عین اخص بودن اعم هم هست زیرا اختصاصی به شبهات موضوعیه ندارد.ولکن این بحسب حجیت است نه بحسب لسان دلیل در حالی که ملاک لسان است و بحسب لسان استصحاب اخص است ولو بحسب حجیت اعم باشد لذا تخصیص میزنیم
وهن عمومیت : عموم دلیل قرعه بواسطه کثرت تخصیصات موهون است و لذابدون عمل اصحاب قابل التزام نیست.و وقتی تخصیص مستهجن قابل التزام نیست کاشف از این است که دلیل قرعه محفوف به قرینه ای بوده که مدول استعمالی را در مواردی قرار میداده که شامل تخصیص مستهجن نشود و حالا که ان قرینه محفوفه نیست ، از باب فقد قرینه متصله است که موجب اجمال است.
بعبارتی دیگر اگر چنانچه تنها القرعه لکل امر مشکل را بدون قرینه ببینیم، مفادش نسبت به اصول عملیه مفاد تخصیص است اما اگر با ان قرینه در نظرگرفته شود و اورا منحصر در شبهات موضوعیه کند، خروج اصول تخصصی میشود.
اخر کلام مرحوم اخوند
ان قلت : در دوران بین ورود قرعه بر استصحاب و یا استصحاب برقرعه، امر نوبت به استصحاب نمیرسد و قرعه وارد است زیرا شکی باقی نمیگذارد
قلت : استصحاب نیز میتواند وارد اشد زیرا مجعول در قرعه مجهول از همه جهات است حتی حکم ظاهری در حالی که استصحاب حکم ظاهری است.فافهم : شاید اشاره به این باشد که موجب تقدم استصحاب نمیشود.
نکته دیگری که وجود دارد این است که عموم دلیل قرعه قابل استناد نیست لکثره تخصیصه و وهن عمومه کانه مقتضی او قاصر است حتی اگر دلیل استصحاب در بین نبود.
بیان دوم از مرحوم آقای خوئی :
متحصل از مجموعه نصوص ادله قرعه ، قضیه از تمام جهات چه ظاهری و چه واقعی جهالت باشد و اینگونه نیست که با صرف عروض اشکالی ولو واقعی قرعه اخذ شود. و اینکه باعث شده توهم تخصیص مستهجن شود ، غفلت از این نکتست و اون مواردی که وهم شده تخصیص است درواقع تخصص است و از همه جهات مجهول نبوده است.بله برخی موارد بااینکه وظیفه ظاهریه وجود دارد ، ولی دلیل خاص در اعمال قرعه در ان داریم.و این تخصیص در ادله احکام ظاهریه است. در واقع ایشان با این بیان خواستهاند از عموم دلیل قرعه دفاع کنند و با این حال استصحاب را هم بر آن مقدم بدانند چون موضوع قرعه را نفی میکند.
اشکال استاد به مرحوم آقای خوئی
اگر مفاد دلیل قرعه این است که حکم ظاهری نباشد ولو احتیاط وگرنه تخصصا موضوعی برای قرعه نیست؛دیگر جایی برای دلیل قرعه پیدا نمیکنید.اگر منظورتان این است که ادله دیگر از باب اخص مطلق بودن موضوع دارند ، این خروج از فرض ماست و فرض ما جایی است که نسبت را من وجه فرض کنید وگرنه با فرض تخصیص از باب اینکه استصحاب اخص مطلق است مرحوم اخوند مشکلی نداشت.و دیگر اسم ان را تخصص نباید گذاشت.
بیان سوم از مرحوم امام بر تقدم استصحاب
ایشان در استصحاب میفرمایند متحصل از نصوص و ادله قرعه این است که قرعه برای مواردتزاحم حقوق است و در موراد غیر تنازع و خصومات قرعه موضوع ندارد و از جهتی در تمام موارد اصول عملیه تنازعی مطرح نیست لذا جایی برای قرعه وجود ندارد.مفاد ادله قرعه اطلاقی نسبت به موارد غیر تشاح و تنازع ندارد مگر یک مورد و انجا استثناءا قرعه ثابت شده و اتفاقا همانجا هم تزاحم در حقوق است ، یعنی حقوق حیوانات.
اشکال استاد به مرحوم امام
کلام این است که در همان موارد تزاحم اگر حجتی فی البین بود باز قرعه مقدم نیست.شما نسبت من وجه را بهم نزدید و نهایتش این است که گفتید قرعه اخص است از این ناحیه که موارد تشاح است اما استصحاب نیز از موردی دیگر اخص است و ان اینکه در ان حالت سابقه لحاظ شده لذا باز نسبت من وجه شد.
البته بنظر بعید نیست دلیل قرعه محدود به موارد علم اجمالی شود و لذا نسبت مطلق خواهد بود و از این حیث دلیل استصحاب اخص خواهد بود و رفع ید از دلیل قرعه بواسطه استصحاب بواسطه تخصیص است و تخصیص هم درحدی نیست که موهون باشد.