سید محسن منافی
2018/12/01, 08:38
مرحوم آخوند ذیل قسم اول در حاشیه ی کفایه می فرماید: "فيتخيّر بينهما إن لم يكن أحد المستصحبين أهمّ، و إلّا فيتعيّن الأخذ بالأهمّ. و لا مجال لتوهّم أنّه لا يكاد يكون هناك أهمّ، لأجل أنّ إيجابهما إنّما يكون من باب واحد، و هو استصحابهما من دون مزيّة في أحدهما أصلا كما لا يخفى. و ذلك لأنّ الاستصحاب إنّما يتبع المستصحب. فكما يثبت به الوجوب و الاستحباب يثبت به كلّ مرتبة منهما فتستصحب."
کلام ایشان(حکم به تزاحم) در صورتی درست است که شارع می خواست تعبد به ضدین ایجاد کند و حال آن که در این موارد می خواهیم نسبت به هر دو از اطلاق یک دلیل(لا تنقض) تمسک کنیم.
اما بحث در مورد شق اول از قسم دوم: منظور از سببیت، این است که یکی از دو مستصحب، اثر شرعی مستصحب دیگر باشد و منظور سببیت تکوینی نمی باشد تا اشکال لزوم مثبتیت پیش نیاید.
فعلاً مرحوم آخوند در مقام بحث از استصحاب سببی و مسببی است نه هر اصل سببی و مسببی. اگر چه برخی نکات این جا در آن جا هم می آید.
کلام ایشان(حکم به تزاحم) در صورتی درست است که شارع می خواست تعبد به ضدین ایجاد کند و حال آن که در این موارد می خواهیم نسبت به هر دو از اطلاق یک دلیل(لا تنقض) تمسک کنیم.
اما بحث در مورد شق اول از قسم دوم: منظور از سببیت، این است که یکی از دو مستصحب، اثر شرعی مستصحب دیگر باشد و منظور سببیت تکوینی نمی باشد تا اشکال لزوم مثبتیت پیش نیاید.
فعلاً مرحوم آخوند در مقام بحث از استصحاب سببی و مسببی است نه هر اصل سببی و مسببی. اگر چه برخی نکات این جا در آن جا هم می آید.