PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تحقیق هفتگی اصول، شماره 6 (97/09/04)



رحمتی
2018/11/25, 01:47
بسم الله الرحمن الرحیم

در عامین من وجه که هر دو ظنّی الصدور هستند، توهم سرایت اجمال به سند و پاسخ شهید صدر از آن توهم را توضیح دهید.
( بحوث / جلد 7 / صفحه 223 )

علی سرافراز
2018/12/02, 11:58
در مواردی که رابطه دو دلیل عامین من وجه باشند مقتضای قاعده این است که هر دو دلیل در حجیت باقی می مانند و در موارد افتراق طبق دلالت خود عمل می کنند و اگرچه ظنی السند باشند و تعارض به سند سرایت نمی کند
اما توهمی شده که در این موارد اجمال به سند سرایت می کند به این بیان:
علم اجمالی داریم که یا یکی از این دو روایت دلالتش کاذب است و یا سند ظنی کاذب است و دلیلی نداریم که ترجیح دهیم حجیت سند را بر صحت دلالت و هر دو به یک نحو اطراف علم اجمالی هستند
پاسخ این است که در هر صورت حجیت سند مورد بحث است و اینطور نیست که دوران بین حجیت سند و حجیت دلالت باشد
از آنجایی که ما مستقیما با نص معصوم علیهم السلام مواجه نیستیم و ارتباط ما با کلام معصوم به واسطه شهادت راوی است و شهادت راوی هم به واسطه دلیل حجیت سند پذیرفته است پس دلالت کلام معصوم به صورت ظاهری و تعبدی پذیرفته می شود.
حجیت ظهور در ماده تعارض هم یکی از آثار شرعی اطلاق شهادت راوی است که تمسک به آن ظاهری و تعبدی است
در این صورت امر دایر است بین اقل و اکثر در اطلاق یک دلیل که همان دلیل حجیت شهادت می باشد
اقل این است که به دلیل اخذ کنیم از جهت اثر در موارد افتراق و دست از اطلاق آن برداریم و اکثر این است که روایت را به طور کلی کنار بگذاریم به صورتی که هیچ اثری از آثار شهادت بر آن مترتب نباشد.
و در این دوران بین اقل و اکثر، علم اجمالی تبدیل می شود به علم تفصیلی و شک بدوی
علم تفصیلی به سقوط اطلاق در مورد تعارض داریم ولی در مورد آثار اطلاق در موارد افتراق شک بدوی داریم و دلیلی برای کنار گذاشتن آن نداریم

حامد تهوری
2018/12/03, 19:27
وقتی که هر یکی از دو دلیل در مورد افتراق قابلیت حجیت به تنهایی داشته باشد، مقتضای قاعده این است که هر کدام از متعارضین سندش حجت باشد، تا اینکه دلالت اش در مورد افتراق ثابت باشد.
توهم: اجمال در دو دلیل سرایت می کند به سند ظنی متعارضین. زیرا که هر چند معارضه در مرحله اول بین دلالت دو دلیل است اما علم اجمالی داریم که یا دلالت یکی کاذب است یا دلیل ظنی السند کاذب است. پس دلیل ظنی السند طرف علم اجمالی قرار می گیرد. پس همانطور با رفع ید از دلالت یکی از دو دلیل تعارض از بین می رود با رفع ید از دلیل ظنی السند هم معارضه حل می شود. پس دلیلی ندارد که حجیت سند را ترجیح بدهیم بر حجیت دلالت. پس سند طرف تعارض قرار میگیرد و از حجیت ساقط می شود.
جواب: این توهم صحیح نیست ، زیرا که حجیت دلالت متعینا ساقط است. زیرا که در محل فرض دوران بین تمسک به دلیل حجیت سند و دلیل حجیت دلالت نیست. بلکه فقط بحث در حجیت سند است. زیرا حجیت دلالت و اثارش با دلیل حجیت سند اثبات می شود. چون که ما با نص کلام معصوم مواجه نیستیم تا نوبت به دلیل حجیت ظهور برسد بلکه دلالت را با شهادت راوی و حجیت ان شهادت احراز می کنیم. این احراز ظاهری است، پس تمسک به حجیت ظهور به خاطر دلیل حجیت شهادت و سند است که این دلیل تمام اثار واقعی این کلام را به حکم ظاهری اثبات میکند. پس حجیت ظهور یکی از اثار حجیت شهادت است. حالا که مشخص شد که مرکز تعارض فقط دلیل حجیت سند است، واضح می شود که امر دائر بین اقل و اکثر است. اینکه ما دلالت روایت در مورد افتراق را بپذیریم یا اینکه کلا دلالت روایت را کنار بگذاریم که در هر دو حالت دلالت روایت نسبت به مورد اجتماع ساقط خواهد بود. اما دلیلی نداریم که دلالت روایت بر مورد افتراق را کنار بگذاریم، پس اطلاق ادله حجیت شهادت راوی شامل اش خواهد شد.
پس صرف اینکه دلیل حجت سند را نسبت به مورد اجتماع ساقط بدانیم، مشکل تعارض را حل خواهد کرد و دلیلی ندارد که از حجیت در محل افتراق هم دست برداریم.

حامد تهوری
2018/12/03, 19:30
شهید صدر در بحث تعارض مستقری که بین تمام مدلول دو دلیل نمی باشد، مثل جایی که رابطه دو دلیل متعارض عموم و خصوص من وجه است، می فرمایند:
در این موارد دو احتمال وجود دارد. یا اینکه حجیت در مورد افتراق بالخصوص قابل فرض نیست. که در این حالت دو فرض دارد: اگر حجیت هر دو دلیل در مورد افتراق بخصوصه غیر معقول باشد، داخل در قسم تعارض مستقر مستوعب می شود. اما اگر حجیت یکی از دلیلین در مورد افتراق بخصوصه غیر معقول باشد، مندرج در تعارض مستقر خواهد بود.

جناب استاد! توضیح ابتدای بحث شهید صدر را سعی کردم متوجه بشم، اما مثال براش پیدا نکردم. اولا میخواستم بدونم که درست فهمیدم، ثانیا اگه میشه مثالی براش ذکر کنید.
ممنون

حامد تهوری
2018/12/06, 11:33
استاد!
با توجه به جلسه چهارشنبه با استاد شهیدی، اگر مقدوره یه توضیح تکمیلی درباره مطلب فوق بدهید. ممنون

حامد تهوری
2018/12/06, 12:11
چند تا نکته از بحث 4شنبه دستگیر بنده شد که عرض میکنم تا اشکالاتش را بیان کنید.
1. حجیت خبر واحد در نظر شهید صدر به معنای منجزیت و معذریت است و معنا ندارد که منجزیت و معذریت به حکم ظاهری مثل حجیت ظهور یا استصحاب تعلق بگیرد، پس میبایست که به حکم واقعی تعلق بگیرد. این تفسیر از حجیت موجب می شود که مبنای شهید صدر از اقای خویی و مشهور متفاوت بشود. حال دو احتمال درباره این مبنا هست.
الف. اینکه بعد از دلیل حجیت خبر واحد دیگر نیازی به حجیت ظهور نیست، زیرا مفاد صدق العادل حکم واقعی را منجز میکند. پس دلیل حجیت ظهور مختص جایی است که دلیل حجیت سند نباشد مثل قطعی الصدور. این احتمال طبق نظر استاد واضح البطلان و دور از شان شهید صدر است
ب. بر خلاف احتمال اول، اینجا به حجیت ظهور نیاز داریم. ولی دلیل سند فقط احراز موضوع برای حجیت ظهور نمیکنه بلکه دلیل سند در جایی که ظهورش معتبره حکم واقعی رو منجز میکنه. اگر فهم من از این فرض درسته لطفا اشکال استاد به این فرض را بفرمایید.
2. طبق بیان دوم از فرض استاد عبارت حکومت ظاهری را چگونه باید توضیح داد.
پیشاپیش ممنون از لطف تون

محمد شفیعی
2018/12/07, 19:11
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمتا لازم به ذکر است محل بحث در مواردی است که تعارض مستقر بین عامین من وجه در شرایطی اتفاق بیافتد که حمل هر دو عامین من وجه بر مورد افتراق معقول باشد؛ و الا عملا تعارض به تعبیر شهید صدر مستوعب تمام مدلول خواهد بود.
مدعای شهید صدر در این فرض این است که اگر دلیل عامین من وجه ظنی باشد، مقتضای قاعده بقای دلیلین متعارضین بر حجیت سند در ناحیه افتراق عامین من وجه می‌باشد. توهمی که باعث می‌شود حجیت سند دلیلین در غیر متعارض فیه پذیرفته نشود این است که: «هرچند معارضه ا‌لا و بالذات فقط بین دلالتین است، ولی پس از تعارض مذکور همان طور که محتمل است إحدی الدلالتین کاذب باشد، احتمال می‌دهیم سند ظنی کاذب باشد؛ با این تفسیر یکی از اطراف علم اجمالی «کذب سند» است و همان طور که رفع ید از إحدی الدلالتین برای انتفاء تعارض کافی است، رفع ید از سند ظنی نیز رافع تعارض می‌باشد و ترجیحی برای تقدیم حجیت سند بر دلالت وجود ندارد.
در پاسخ به این توهم فرموده اند اساسا حجیت دلالت در هر صورت ساقط است و اصلا دورانی بین حجیت سند و حجیت دلالت وجود ندارد. دلیل حجیت سند است که با تعبد به صدور از معصوم و تنزیل مقام قول معصوم حجیت ظهور را افاده می کند. توضیح آنکه ما مستقیما با کلام معصوم مواجه نیستیم تا دلیل حجیت ظهور را مستقل فرض کنیم؛ بلکه به برکت شهادت راوی و اطلاق دلیل حجیت شهادت راوی با آن مبادله مسموع من نفس المعصوم (علیه السلام) می‌کنیم؛ بنابراین حجیت ظهور در طول جیت سند واقع شده، و حکومتی ظاهریه در جریان است.
پس از این توصیف می‌توانیم بگوییم دوران بین حجیت ظهور و حجیت سند نیست، بلکه بین اقل و اکثر در اطلاق دلیل واحد می‌باشد؛ به این معنا که نمی‌دانیم دلیل حجیت شهادت (سند )شامل حجیت ظهور محل افتراق در متعارضین من وجه می شود (اکثر) یا خیر؟ مختار این است که هرچند از اطلاق حجیت شهادت نسبت به محل تعارض صرف نظر می‌کنیم، اماموجبی ندارد از حجیت سند نسبت به محل افتراق رفع ید کنیم.
(لازم به ذکر است همان‌گونه استاد شهیدی فرمودند مختار مرحوم شهید در بیان رابطه تعلیقی حجیت ظهور نسبت به حجیت سند کاملا روشن نیست،)