PDA

توجه: این یک نمای بایگانی (آرشیو) است. در این حالت عکس‌ها نمایش داده نمی‌شود. برای مشاهده کامل متون و عکس‌ها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جلسه هجدهم 29 مهرماه 1397



علیرضا عسکری
2018/10/21, 22:54
بسم الله الرحمن الرحیم
خارج اصول استاد قائنی 1397/7/29 باب تعادل وتراجیح-جمع عرفی علیرضا عسکری
یکی از مواردی که مرحوم اخوند با تعریف تعارض ان را از تعارض خارج کرد موارد جمع عرفی بود . کما اینکه یکی دیگر هم توفیق عرفی بود
حال به بیان هر دو میپردازیم

جمع عرفی

ضابطه و حقیقت موارد جمع عرفی
به نحوی که ازموارد حکومت و وورد و توفیق عرفی تمایز پیدا کند
مرحوم آخوند به نکته ی تقدم دلیل در موارد جمع عرفی بسنده کرده اند و به موارد آن -تخصیص وتقیید- اشاره کرده اند. اما حقیقت جمع عرفی : حکم عرف به تقدم دلیلی بر دلیل دیگر و اعمال ظهوری بر ظهوری دیگر در ناحیه تقدیم به حیثی که اگر این تقدم عرف نبود تنافی بین این دودلیل از ناحیه متکلم محکم بود بر خلاف حکومت که تنافی از ناحیه خود متکلم حل شده وبه اقامه قرینه شخصیه وضعیت محکوم را قضاوت و تحدید مراد جدی را در ناحیه محکوم بیان می کند
تنها چیزی که درموارد جمع عرفی منشا تقدم است قضاوت عرف است که مثلا خاص بر عام مقدم است. اینگونه نیست که متکلم خاص گفته باشد خاص من مقدم بر عام است به تخصیص
و ان شئت فقل قرینیتی که در باب جمع عرفی هست ولو مانند حکومت قرینه است اما در حکومت به قضاء متکلم و در جمع عرفی به قضاء عرف قرینه است
بر همین اساس عرض شد موارد حکومت از جمع عرفی خارج است زیرا حکومت جمع عرف نیست و جمع از ناحیه خود متکلم است.
اما در ورود اصلا تنافی وجود ندارد و با دلیل وارد موضوعی برا مورود باقی نیست بخلاف حکومت و جمع عرفی که در جمع عرفی موضوع دو متنافی وحدت دارد.و در حکومت موضوع دلیل محکوم حقیقتا منتفی نیست.
لذا ضابطه جمع عرفی : قضاء عرف با قید اینکه نکته تقدم دلیل در جمع عرفی- بما یمزه عن التوفیق عرفی- ؛ قوت دلالت-نصوصیت یا اظهریت- می باشد مثلا نص در ترخیص که مقدم بر امر و نهی است به نکته نصوصیت لاباس بترک نسبت به ظهور امر در وجوب که آن ظهور است و این نص که نص دلالتش قطعی و امر ظهوری است لذا مقدم است بر اساس قوت دلالت

نکته تقدم دلیلی بر دلیل دیگر
قوت دلالت در دید مرحوم آخوند و سیاتی عن قریب صدقه او کذبه
کما اینکه در موراد توفیق عرفی -علاوه بر این نکته که مجموع الدلیلین تاثیرگذار است ولو در تقدیم دلیلی بر دلیل دیگر- ملاک آن لاعبره باظهریه . فیقدم و ان کان الاخر اظهر . بلکه به نکته قرینیت مجموع که منشا تقدیم دلیلی بر دیگر یا تصرف در هر دو است. لذاتفاوت جمع با توفیق عرفی ماهوی است هم بحسب مورد، هم بحسب نکته و هم بحسب ضابطه
تفاوت جمع و توفیق
موردا : جمع عرفی عموم و خصوص مطلق و نوفیق من وجه میتواند باشد
نکته : نکته، قوت ظهور در جمع عرفی و در توفیق ملاک قوت ظهور نیست
ضابطه : هردو دلیل بخواهد قرینه باشد فی احدهما او فیهما اما در جمع عرفی خصوص یک دلیل

نکته : جمع عرفی تقدم به نکته قوت دلالت شد اما در ناحیه مدلول استعمالی نسبت به دلیل مقدم با حکومت یکی است. جمع عرفی متقوم به تصرف در مدلول استعمالی نیست و ملاک تقدم حکومت، نظارت و جمع قوت دلالت اما این قوت دلالت تصرفی در مدلول استعمالی ایجاد نمیکند
بیان مطلب
متکلم در ناحیه دلالت الفاظی بکار میبرد که منشا دلالت استو دلالت 4 مرحله دارد
1 ددلالت تصوریه
2دلالت تصدیقیه استعمالیه ولو اینکه این استعمال بداعی جد نباشد
3تصدیقیه تفهیمیه : لفظ استعمال میشود بداعی تفهمی معنای دیگری : کثیرالرماد بداعی کثرت جود لذا در کنایات مدلول استعمالی یکی است و لفظ در معنای کنایی استعمال نمیشود بلکه در همان معنای حقیقی استعمال میشود
4جدی بودن چه دلالت استعمالی و چه تفهیمی : مثلا در کثیرالرماد که کنایه از جود زده میشود اما مراد جدی رساندن خسیس بودن است. و این هم مطابق با واقع است
(به اعتبار و تقسیمی دیگر میتوان مرحله سوم را دو مرحله ای کرد و گفت : در دلالت تفهیمیه گاهی مدلول به یک مرحله وگاهی دو مرحله ای است یعنی گاهی واقعا میخواهید بگویید حاتم است اما گاهی نه؛ میخواهید گفته باشید تا فهمانده باشید جود را تا بفهمانید خسیس بودنش را . آنوقت مطابقت باواقع میشود مرحله چهارم که آیا این واقعی گفته شده یا از ترس این را گفته و تقیتا)

کلام این است که قرینه که می آید چنانچه متصله باشد در مراد استعمالی تغییر ایجاد میکند و ظهور در اثر مجموع شکل میگیرد.
اما در منفصله معروف بین محققین این است که تغییری در مدلول استعمالی ایجاد نمیکند و لذا مخصص منفصل، مخصص منظور استعمالی عام نیست بلکه تحدید به لحاظ مراد جد هست اما از برخی کلمات خلاف آن بر می آید ؛ فراجع