محمد اشعری
2018/10/01, 18:07
خارج اصول یکشنبه
ضابطه حکومت ازمنظر مشهور:
نظارت دلیلی بر دلیل دیگر
برخی دیگر از علما(نایینی,اصفهانی, خویی) قسم دیگری از حکومت بیان کردند: نفی موضوع یکی از دلیلین بواسطه دلیل دیگر
مرحوم نایینی در اشکال به اخوند و تاییدشیخ:
ان اتفاقی,که در حکومت اتفاق می افتد همان اتفاق در تخصیص است از آن جهت که یکی از دو دلیل در تخصیص هر چند شارح دلیل دیگر نیست ولی حقیقت تفسیر را دارد در حکومت هم لازم نیست به عنوان شارح بودن متعرض دلیل دیگر شود (مثل لاربا, مرادی, اعنی) بلکه اگر حقیقت تفسیر را داشته باشد کافیست تفاوت انها همچدر این است و که در حکومت به مدلول لفظی است و در تخصیص عقلی است
کلامی که دیروز از اقای خویی نقل شد در کلام اقای نایینی هم موجود است و همان اشکال هم به ان وارد است
حکومت گاهی بواسطه لسان دلیل است
گاهی بواسطه لسان دلیل نیست بلکه عرف میگوید شارح است که البته اگر عرف ان را شارح به لحاظ مراد استعماری بداند حکومت است
ولی اگر به لحاظ مراد جدی باشد تخصیص,خواهد بود
اما مرحوم اخوند قسم دوم از حکومت را از موارد توفیق عرفی بیان میکند
تفاوت توفیق عرفی با جمع عرفی
منظور از توفیق عرفی ان است که دو دلیلی که به حسب مدلول بینشان تنافی هست ولی از لحاظ حجیت بینشان تنافی نیست به حیث که اگر به عرف عرضه بشوند عرف بین انها جمع میکند به این شکل که مجموع ان دو قرینه است برای تصرف در هردو یا یکی از دلیلین
اما در جمع عرفی فقط یکی از دو دلیلین قرینه بر تصرف در دیگری است نه این که مجموع هر دو قرینه باشد
مثال موارد ضرر و حرج, اگر اطلاق ادله وجوب صوم و ادله لاضرر را کنار هم بگذاریم از مجموع انها میفهمیم که ادله وجوب صوم نسبت به موارد ضرری اطلاق ندارد و وجوب صوم حکم اقتضایی است (لولا عنوان طارء این حکم است)ولی در موارد حرج و ضرر فعلی نمیشود
مثال دیگر احلت لکم بهیمت الانعام... غصب حرام است,
آیا بین این دو دلیل تنافی وجود دارد؟ خیر حلیت عنوان اولی اقتضایی,است
اما حکومت! در حکومت دلیل حاکم شارح دلیل دیگر است ولی در موارد توفیق عرفی دو دلیل دخیل در تصرف هستند و این قرینه بودن انها نیز از باب شارحیت نیست بلکه از باب نتیجه ؟ استو همچنین در موارد توفیق عرفی به لحاظ مقام حجیت است نه مثل,تخصیص, به لحاظ مراد جدی!
ضابطه حکومت ازمنظر مشهور:
نظارت دلیلی بر دلیل دیگر
برخی دیگر از علما(نایینی,اصفهانی, خویی) قسم دیگری از حکومت بیان کردند: نفی موضوع یکی از دلیلین بواسطه دلیل دیگر
مرحوم نایینی در اشکال به اخوند و تاییدشیخ:
ان اتفاقی,که در حکومت اتفاق می افتد همان اتفاق در تخصیص است از آن جهت که یکی از دو دلیل در تخصیص هر چند شارح دلیل دیگر نیست ولی حقیقت تفسیر را دارد در حکومت هم لازم نیست به عنوان شارح بودن متعرض دلیل دیگر شود (مثل لاربا, مرادی, اعنی) بلکه اگر حقیقت تفسیر را داشته باشد کافیست تفاوت انها همچدر این است و که در حکومت به مدلول لفظی است و در تخصیص عقلی است
کلامی که دیروز از اقای خویی نقل شد در کلام اقای نایینی هم موجود است و همان اشکال هم به ان وارد است
حکومت گاهی بواسطه لسان دلیل است
گاهی بواسطه لسان دلیل نیست بلکه عرف میگوید شارح است که البته اگر عرف ان را شارح به لحاظ مراد استعماری بداند حکومت است
ولی اگر به لحاظ مراد جدی باشد تخصیص,خواهد بود
اما مرحوم اخوند قسم دوم از حکومت را از موارد توفیق عرفی بیان میکند
تفاوت توفیق عرفی با جمع عرفی
منظور از توفیق عرفی ان است که دو دلیلی که به حسب مدلول بینشان تنافی هست ولی از لحاظ حجیت بینشان تنافی نیست به حیث که اگر به عرف عرضه بشوند عرف بین انها جمع میکند به این شکل که مجموع ان دو قرینه است برای تصرف در هردو یا یکی از دلیلین
اما در جمع عرفی فقط یکی از دو دلیلین قرینه بر تصرف در دیگری است نه این که مجموع هر دو قرینه باشد
مثال موارد ضرر و حرج, اگر اطلاق ادله وجوب صوم و ادله لاضرر را کنار هم بگذاریم از مجموع انها میفهمیم که ادله وجوب صوم نسبت به موارد ضرری اطلاق ندارد و وجوب صوم حکم اقتضایی است (لولا عنوان طارء این حکم است)ولی در موارد حرج و ضرر فعلی نمیشود
مثال دیگر احلت لکم بهیمت الانعام... غصب حرام است,
آیا بین این دو دلیل تنافی وجود دارد؟ خیر حلیت عنوان اولی اقتضایی,است
اما حکومت! در حکومت دلیل حاکم شارح دلیل دیگر است ولی در موارد توفیق عرفی دو دلیل دخیل در تصرف هستند و این قرینه بودن انها نیز از باب شارحیت نیست بلکه از باب نتیجه ؟ استو همچنین در موارد توفیق عرفی به لحاظ مقام حجیت است نه مثل,تخصیص, به لحاظ مراد جدی!